زندگی نامه شهید حسین فهمیده + دانلود فایل
لحظهها می گذشتند و نگرانی و اضطراب محمد تقی بیشتر میشد . او دائم به این سو و آن سو میرفت . با خود فکر کرد و گفت : « اگر پسر باشد، اسمش را محمدحسین میگذاریم . زمان به سختی طی میشد ... ناگهان صدای فریاد کودکی چشم سیاه ، خوشمزه و سالم ، محمد تقی را سرشار از سرور و شادی کرد . خدا را شکر که سالم است ... آرام محمدحسین را در آغوش گرفت و اذان و اقامه را در گوشش زمزمه کرد ...