حضور بازیگر قدیمی و پیشکسوت سینما در شب جشن سینما حاضران را به وجد آورد.
ناصر ملک مطیعی چهارشنبه شب با حضور در کنسرت «علی زندوکیلی» و سخنرانی هفت دقیقه ای اش باعث شد این کنسرت تحت تاثیر حضور این بازیگر قرار بگیرد.
علی زندوکیلی پس از اجرای دو قطعه در ابتدای کنسرتش به یک باره از گروهش خواست قبل از معرفی مهمان ویژه اش قطعه ای بنوازند و موسیقی فیلم «قیصر» اجرا شد و نقش بستن چهره ناصر ملک مطیعی روی مونیتور بزرگ سالن کافی بود تا کل حاضران در سالن متوجه حضور بزرگ مرد سینمای ایران در سالن شوند و به احترامش بایستند.
علی زندوکیلی پس از معرفی «ناصر ملک مطیعی» میکروفن را به خواست این بازیگر سینمای ایران در اختیارش قرار داد و این بازیگر قدیمی سینما در حالی که به سختی سخن می گفت، رو به حاضران گفت: «خالصانه ترین، عاشقانه ترین و صادقانه ترین سلامم را خدمت همه تقدیم می کنم. شکر خدای که هر چه طلب کردم از خدای بر منتهای مطلب خود کامران شد.
امشب برای من افتخار بزرگی است که در خدمت شما و در این جمع هستم. افتخار می کنم که نسل جدید تا این حد به من محبت دارند. من از خیلی سال پیش با نداشتن امکانات و دانش سینما، توانستم با تلاش و خواستن و به همت لطف مردم به اینجا برسم و به این موقعیت افتخار می کنم. من وقتی نشسته بودم و در حال تماشای برنامه بودم، آرزو می کردم که ای کاش همه همکاران من که بین ما نیستند، بودند و می دیدند که نسل جدید چقدر خوب توانسته خود را یه مردم ثابت کند. دلم برای همه اهالی موسیقی و سینما تنگ شده بود.»
در این لحظه اشکهای این بازیگر محبوب جاری شد تا تشویق های حاضران در سالن اوج بگیرد: «ادای احترام می کنم به همه آنهایی که در سالهای گذشته با آن مشکلات عدیده ای که برای ورود و حضورشان به عالم سینما و موسیقی بود، مقاومت کردند و سرزنش ها را خریدند و باقی ماندند. امروز خوشحالم که سینما و موسیقی ما روز به روز در حال تعالی و پیشرفت است. اگر من در این بین سهمی داشته ام برایم باعث افتخار و سربلندی است.»
ملک مطیعی در انتهای صحبت هایش درباره حضور در این اجرا گفت:«من اولین باری است که در یک کنسرت موسیقی حضور پیدا کرده ام و از آقای زندوکیلی ممنونم که این امکان را به من دادند. به همه اهالی سینما و موسیقی که در این جمع حضور دارند هم ادای احترام می کنم. من متعلق به نسل قدیم هستم و همه خاطراتم به نسل های پیشین تعلق دارد. هر وقت یادی از گذشته می شود و خاطره ای را تداعی می کند، من از درون دگرگون می شوم. امشب آقای زندوکیلی یادی کردند از آقای جمشید شیبانی رفیق سالهای دورمان که واقعا مرد اول هنر ایران برای یک نسل بود و خاطرات زیادی برای من زنده شد. خوشحالی ام را واقعا نمی دانم چطور ابراز کنم. به جز از عشق که اسباب سرافرازی بود، هر چه دیدیم و شنیدیم همه بازی بود.»
(موسیقی ما)