آیا ابلیس هم جن است؟!
در باره ی این که شیطان از فرشته بوده است یا جن دیدگاه ها ی مختلفی وجود دارد .
منشاء این اختلاف، جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام بود که با فرمان الهى ،فرشتگان بر آدم علیه السلام سجده کردند ولى شیطان سجده نکرد.
عدهاى که مىگویند شیطان (ابلیس) از فرشتگان بود، استدلال شان این است که: چون در آیهى شریفه، ابلیس از بین ملایکه استثنا شده (همهى ملایکه سجده کردند الاّ ابلیس) پس ابلیس باید از جنس ملایکه باشد.
جواب: استثنا شدن ابلیس از بین ملایکه نشان دهندهى هم جنس بودن او با ملایک نیست؛ بلکه نهایتاً مىرساند که ابلیس (به واسطهى عبادت چند سالهاش) میان ملایک و در صف آنها بوده است؛ ولى بعدها به دلیل استکبار و نافرمانى و عناد در پیشگاه خداوند سبحان، از بهشت رانده مىشود.
تأیید بر این مدّعا چند مطلب است.
1- خداوند در سورهى کهف مىفرماید: “شیطان (ابلیس) از جنس جنیّان است.”
2- خداوند، معصیت را به طور عام از ملایکه سلب نموده است. پس ملایکه موجوداتى معصوم هستند و هرگز مرتکب گناه، عناد، تفاخر، استکبار و… نمىشوند.
3- در برخى آیات قرآن، سخن از آباء و اجداد شیطان به میان آمده. و این مطلب مىرساند که توالد و تناسل در مورد شیطان و به طور عام در میان جنیّان راه دارد و حال آنکه ملایکه موجوداتى روحانى هستند که این قبیل مسایل یا حتى خوردن و آشامیدن و… در مورد آنها راه ندارد.
4- خداوند در برخى آیات قرآن فرموده است که ملایکه را رسولانى قرار داده است. رسول یعنى فرستادهى خدا و کسى که عنوان رسول، برازندهى وى مىگردد، احتمال هرگونه کفر و خطا و معصیت در او از بین مىرود. پس چگونه ممکن است شیطان با این معصیت بزرگى که مرتکب شد، جزء ملایکه باشد؟!
علاوه بر این، اجماع علما و اخبار متواترى از ائمه معصومینعلیهم السلام به ما رسیده و حاکى از این است که: شیطان جزء ملایکه نبوده است. و همان گونه که مىدانیم تواتر یکى از مهمترین ابزار کاشفیت در صدق حدیث مىباشد.
پاسخ تفصیلی
محور و علت اساسى طرح این سؤال، جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام مىباشد. وقتى خداوند اراده فرمود که انسان را بیافریند، فرشتگان در نهایت ادب و احترام و به قصد پرسش و استفهام، از خداوند پرسیدند که: آیا ما براى تسبیح و تقدیس تو کافى نیستیم؟! و اصولاً خلقت انسان براى چیست؟ وقتى خداوند راز خلقت انسان را برایشان بیان فرمود و به فرشتگان نوید داد که انسان خلیفهى خدا، در زمین است، فرشتگان متواضعانه دعوت پروردگارشان را (مبنى بر سجده بر حضرت آدم علیه السلام) پذیرفته و از سر اخلاص و احترام، بر آدم سجده کردند. در میان فرشتگان و یا بهتر بگوییم در صف فرشتگان، ابلیس قرار داشت که او نیز مدت طولانى، عبادت خداوند را مىکرد؛ اما در درونش رازى مکتوم و مستور بود که هیچ کس جز ذات اقدس حق تعالى بر آن آگاهى نداشت. رازى که مدتها پنهان بود اما در جریان خلقت حضرت آدم علیه السلام، از آن پرده بردارى شد، کفر ابلیس بود. آرى او از مدتها قبل کافر شده بود ولى استکبار و عنادش در قضیهى سجده نکردن بر حضرت آدم، از این کفر پنهان، پرده برداشت.
وقتى خداوند به همهى فرشتگان و ابلیس (که در میان آنها بود و عبادت مىکرد) فرمان داد: بر آدم سجده کنید، همهى فرشتگان اطاعت کردند غیر از ابلیس که از این فرمان سرپیچى کرده و سجده ننمود. استدلالش هم این بود که: من از آتش آفریده شدهام و او از خاک. چگونه موجود برتر بر موجود پستتر سجده کند؟
گویا ابلیس از حقیقت آدم غافل بود! گویا نمىدید که روح الهى در او دمیده شده و انسانیت انسان و ارزش و عیارش همان گوهر ملکوتى است که از ناحیهى پروردگارش به او افاضه شده. آرى به گمان شیطان، آتش لطیفتر از گِل بود – گرچه در این قیاس هم، دچار اشتباه شده بود، که فعلاً محل بحث ما نیست – او فقط جنبهى ناسوتى و بدنى انسان را دیده و از مقام شامخ انسانیت او غافل شده بود! و این چنین بود که شیطان با دو عکس العمل مقابل دو عمل، از بهشت و درگاه عالى بارى تعالى رانده شد. عکس العمل اول او، تفاخر بود نسبت به عمل آفرینش انسان و عکس العمل دومش، استکبار و در نهایت، سرپیچى بود، نسبت به خداوند و دستور الهى.
اکنون سخن در این است که آیا شیطان (ابلیس) جزء فرشتگان بود یا خیر؟ قبل از بیان پاسخ، لازم است مفردات این سؤال را به طور خلاصه مدنظر قرار دهیم تا به خواست خداوند پاسخ، از اتقان و استحکام علمى بیشترى برخوردار گردد، بدین منظور، به بررسى و توضیح چند واژه مىپردازیم:
الف) شیطان ب) ابلیس ج) فرشته د) جن
الف) شیطان: کلمهى شیطان از مادهى شَطَنَ مىباشد. شاطن یعنى موجود خبیث و پست، متمرّد و سرکش، طاغى و نافرمان. اعم از انسان، جن یا جنبندگان دیگر. حتى به معناى روح شریر و دور از حق نیز آمده، که در حقیقت قدر مشترک همهى این معانى یکى است.
بنابراین، شیطان اسم عام (اسم جنس) است که به موجود موذى و منحرف کننده (خواه انسان یا غیر انسان) اطلاق مىشود.
در قرآن مجید و لسان ائمه معصومینعلیهم السلام نیز شیطان تنها به موجود خاص اطلاق نشده؛ بلکه به انسانهاى شرور یا حتى اخلاق ناپسند، چون حَسَد، نیز شیطان گفتهاند.
ب) ابلیس: اسم خاص (عَلَم) مىباشد که تنها یک مصداق دارد. او کسى بود که اولین معصیت را در جهان امکان مرتکب شده و در برابر پروردگارش، دعوى استقلال کرد. تفاخر و استکبار نمود، از فرمان مولایش ابا کرد و سرانجام نیز از بهشت رانده شد.
نام غیر شریف ابلیس “عزازیل” بوده است و ابلیس، از مادهى “ابلاس”، در واقع لقب او مىباشد. ابلاس یعنى مأیوس شدن و شاید به این اعتبار که ابلیس از رحمت خدا مأیوس شد، این لقب را گرفت.
ج) فرشته: مناسب است به پارهاى از صفات فرشتگان اشاره کرده تا بتوانیم نتیجه بگیریم که چون فرشته راهى به سوى معصیت ندارد؛ بنابراین شیطان نمىتواند از جنس فرشتگان باشد.
فرشتگان موجوداتى هستند که خداوند در موردشان بهترین توصیف را در قرآن مجید آورده است. آنجا که مىفرماید: “ُ بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُون، لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُون” در نهاد فرشتگان هرگز خلاف حق، چیزى نبوده و همیشه و در همه حال مشغول عبادت و اطاعت پروردگارشان هستند. موجوداتى هستند معصوم. خود و ضمیر پاکشان را هرگز به گناه آلوده نمىکنند. مهمتر از همه، اطاعت و انقیادشان در برابر پروردگارشان است. اظهار عجزشان در برابر آنچه نمىدانند و عدم تفاخر و استکبار در برابر آنچه مىدانند. زیرا یقین دارند که داشتههایشان نیز از سوى ذات ربوبى حق تعالى است و اگر لحظهاى ارادهاش بر ندانستن چیزى تعلق بگیرد، آنچه مىدانند نیز تبدیل به نادانى خواهد شد.
آرى مهمترین تفاوت فرشتگان و شیطان در جریان خلقت و سجدهى بر آدم علیه السلام هویدا مىشود. زیرا فرشتگان با جان و دل دریافتند که علم اسماء را نمىدانند؛ یعنى فهمیدند که چیزهایى را نفهمیدهاند. اما شیطان با عناد و استکبارى که داشت مىاندیشید همه چیز را مىداند و هرگز نفهمید که سجدهى بر آدم به جهت علومى است که از سوى خدا بر حضرت آدم علیه السلام افاضه شده و ذهن تاریک او را هیچ راهى بر یافتن آن علوم نیست! یعنى کبر و غرورش مانع از فهمیدن او شد و سرانجام مانع از سجده کردنش! زیرا اباى او از سجده نیز، اباى استکبارى بود نه اینکه طاقت یا توان سجده را نداشته باشد!
با این توضیحات روشن مىشود که چون فرشته، معصوم محض مىباشد، گناه در او راه ندارد. وقتى گناه راه نداشت، پس تمام کارهایش اطاعت محض پروردگار است. اگر اطاعت براى موجودى واجب و ضرورى شد پس کفر و استکبار و معصیت از او ممتنع است. (این دلیل، اولین دلیل عقلى بر تفاوت شیطان با فرشته است و در نتیجه، فرشته نبودن شیطان است).
قبل از بیان سایر ادلهى عقلى و نقلى، لازم است به توضیح مختصرى در مورد جن بپردازیم.
د) جن: جن در اصل، چیزى است که از حواس انسان پوشیده شده است. قرآن کریم وجود چنین موجوداتى را تصدیق نموده و دربارهى آنان مطالبى بیان کرده و جنس آنها را از آتش مىداند؛ همچنان که نوع بشر از خاک آفریده شده. البته خلقت این موجودات نیز قبل از انسان بوده است.
برخى از دانشمندان، از جن تعبیر به نوعى از ارواح عاقله مىکنند که مجرد از ماده مىباشند. البته پیداست که تجرد کامل ندارند؛ زیرا چیزى که از آتش آفریده شده، مادى است و یک حالت نیمه تجرد دارد، به تعبیر دیگر نوعى جسم لطیف است.
از آیات قرآن بر مىآید که جن نیز مانند نوع بشر، داراى اراده و شعور است و کارهاى سخت را نیز مىتوان انجام دهد و مؤمن و کافر نیز دارد. بعضى صالحند، بعضى فاسد. مانند انسان زندگى و مرگ و قیامت دارند. … مذکر و مؤنث داشته و از دواج و تکثر نیز در میان آنها هست.
و اما سخن اصلى در اینکه آیا ابلیس جزء ملایکه بوده یا خیر، بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد و منشأ آن اختلاف، شاید تمسک به برخى آیات قرآن مجید باشد.
عدهاى که مىگویند، شیطان (ابلیس) جزء ملایکه است، دلیل عمدهى آنان، استناد به آیهاى است که خداوند فرموده: “واذ قلنا للملایکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس.” زیرا در این آیه، ابلیس از سجده کردن استثنا شده و مستثنى منه در این جمله، ملایکه است و در نتیجه ابلیس جزء ملایکه مىشود.
ولى حق این است که ابلیس جزء ملایکه نمىباشد. اخبار متواترى که از ائمه هدى علیه السلام رسیده و امامیه در آن اجماع دارند، همگى تأکید بر این مطلب است که ابلیس جزء جنیّان بوده، نه فرشتگان! و براى این مطلب چند استدلال وجود دارد که ما به مهمترین آنها اشاره مىکنیم.
1- خداوند تعالى فرموده: “…ابلیس کان من الجن” یعنى …ابلیس از جنس جن بوده است.
2- خداوند تعالى فرموده: “لایعصون اللَّه ما اَمَرهم و یفعلون ما یؤمرون” خداوند دربارهى ملایکه فرموده است که: به هیچ وجه خدا را عصیان نمىکنند. یعنى به صورت عام از ملایکه نفى معصیت شده و این مىرساند که اولاً، هیچ یک از ملایکه و ثانیاً، هیچ گونه معصیتى، را مرتکب نمىشوند.
3- خداوند فرموده: “افتتخذونه وذُرتیه اولیاء من دونى وهُمُ لکم عدو” و این مطلب مىرساند که در میان جنیّان ذریه و نسل یا به عبارتى توالد و تناسل وجود دارد و حال آنکه فرشتگان خلقتشان روحانى است و این قبیل مسایل بین آنها وجود ندارد.
4- خداوند مىفرماید: “جاعل الملائکة رسلاً” یعنى خداوند ملایکه را رسولانى قرار داد.. و مىدانیم که کفر و عصیان بر رسول خدا جایز نیست.
اما در پاسخ به دلیل کسانى که استثنا ابلیس از فرشتگان را مدنظر قرار دادند، باید گفت: استثنا شدن ابلیس از ملایکه، به هیچ وجه دلالت بر هم جنس بودن ابلیس با ملایکه ندارد. نهایت چیزى که از این مطلب فهمیده مىشود، این است که ابلیس در صف ملایکه و میان آنها بوده و مانند فرشتگان مأمور به سجده شده است. حتى عدهاى گفتهاند: استثنا در این آیه، از نوع استثنا منقطع است؛ یعنى مستثنى منه در جمله وجود ندارد.
در توصیف ابلیس گفتهاند حدود شش هزار سال خدا را عبادت کرده است. پس قرار گرفتن چنین موجودى (که مدت زیادى مشغول اطاعت پروردگار بوده)، در صف فرشتگان، امر چندان بعیدى نیست.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند که آیا ابلیس از ملایکه است یا جزء سایر موجودات آسمانى است؟ فرمود: نه از ملایکه است و نه از سایر موجودات آسمانى؛ بلکه او جن است؛ ولى همراه ملایک بوده است. ملایکه نیز گمان مىکردند او از جنس آنهاست، ولى خداوند متعال مىدانست که چنین نیست. این جریان ادامه یافت تا در جریان سجده بر آدم، راز پنهان ابلیس آشکار گشت