ویژگی های بهشت و بهشتیان
خداوند در سوره دخان آیات 51 تا 57 به وصف متقین که وارد بهشت شده اند می پردازد و می فرماید:«إن المتقین فی مقام أمین * فی جنات و عیون * یلبسون من سندس و إستبرق متقابلین * کذلک و زوجناهم بحور عین * یدعون فیها بکل فاکهة آمنین *لا یذوقون فیها الموت إلا الموتة الأولى و وقاهم عذاب الجحیم * فضلا من ربک ذلک هو الفوز العظیم؛ پرهیزکاران در جایگاه امن و امانى هستند. در میان باغها و چشمه ها. آنها لباسهایى از حریر نازک و ضخیم مى پوشند، و در مقابل یکدیگر مى نشینند. اینچنینند بهشتیان، و آنها را با حور العین تزویج مى کنیم. آنها هر نوع میوه اى را بخواهند در اختیارشان قرار مى گیرد، و در نهایت امنیت به سر مى برند. هرگز مرگى جز همان مرگ اول (که در دنیا چشیده اند) نخواهند چشید و خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ مى کند. این فضل و بخششى است از سوى پروردگارت، و این پیروزى بزرگى است». در این آیات مواهب و پاداشهاى بهشتیان را مى شمرد. این پاداشها در هفت قسمت خلاصه شده: نخست اینکه: پرهیزگاران در جایگاه امن و امانى هستند بنا بر این هیچ گونه ناراحتى و ناامنى به آنها نمى رسد، و در امنیت کامل از آفات و بلاها، از غم و اندوهها، از شیاطین و طاغوتها به سر مى برند. سپس به ذکر نعمت دوم پرداخته، مى گوید: آنها در میان باغها و چشمه ها به سر مى برند، و جایگاه آنها از هر سو با درختان و چشمه ها احاطه شده (فی جنات و عیون). از انواع جامه های دیبا، نازک و ستبر می پوشند، روبروی هم می نشینند و از مجالست با یکدیگر لذت می برند. تعبیر به جنات (باغهاى پر درخت) ممکن است اشاره به تعدد باغهایى باشد که هر یک از بهشتیان در اختیار دارند، و یا اشاره به مقامهاى مختلف آنان باشد چرا که باغهاى بهشت نیز همه یکسان نیست و به تفاوت درجات بهشتیان متفاوت است.
در مرحله سوم به لباسهاى زیباى آنها اشاره کرده مى افزاید: آنها لباسهایى از حریر لطیف و نازک و ضخیم مى پوشند، و در برابر یکدیگر بر تختها جاى دارند (یلبسون من سندس و إستبرق متقابلین). سندس به پارچه هاى ابریشمین نازک و لطیف مى گویند، و بعضى قید زربافت را نیز به آن افزوده اند. استبرق به معنى پارچه هاى ابریشمى ضخیم است، و جمعى از اهل لغت و مفسران آن را معرب کلمه فارسى استبر یا ستبر (به معنى ضخیم) مى دانند، این احتمال نیز هست که ریشه آن عربى باشد و از برق (به معنى تلالؤ) گرفته شده است، به خاطر درخشندگى خاصى که این گونه پارچه ها دارد. البته در بهشت گرما و سرماى شدیدى وجود ندارد تا به وسیله پوشیدن لباس دفع شود، بلکه اینها اشاره به لباسهاى متنوع و گوناگون بهشتى است، و همانگونه که قبلا گفته ایم الفاظ و کلمات ما که براى رفع حاجت در زندگى روزمره دنیا وضع شده قادر نیست مسائل آن جهان بزرگ و کامل را توصیف کند، بلکه تنها مى تواند اشاراتى به آن باشد. بعضى نیز تفاوت این لباسها را اشاره به تفاوت مقام قرب بهشتیان دانسته اند. ضمنا متقابل بودن بهشتیان با یکدیگر و حذف هر گونه تفاوت و برترى- جویى در میان آنها اشاره اى است به روح انس و اخوتى که بر جلسات آنها حاکم است، جلساتى که جز صفا و روحانیت و معنویت در فضاى آن چیزى وجود ندارد.
در مرحله چهارم نوبت به همسران آنها مى رسد مى گوید: آرى اینچنینند بهشتیان، و حور العین را به همسرى آنها درمى آوریم(کذلک و زوجناهم بحور عین). حور جمع حوراء و احور به کسى مى گویند که سیاهى چشم او کاملا مشکى و سفیدى آن کاملا شفاف است!. عین (بر وزن چین) جمع اعین و عیناء به معنى درشت چشم است. از آنجا که زیبایى انسان بیش از همه در چشمان او است، در اینجا چشمان زیباى حور العین را توصیف مى کند، و البته در آیات دیگر قرآن زیبائیهاى دیگر آنها نیز به طرز زیبایى مطرح شده است.
سپس به ذکر پنجمین نعمت بهشتیان پرداخته مى افزاید: آنها هر نوع میوه اى را بخواهند تقاضا مى کنند در اختیارشان قرار مى گیرد و در نهایت امنیت هستند (یدعون فیها بکل فاکهة آمنین). حتى مشکلاتى که در بهره گیرى از میوه هاى دنیا وجود دارد براى آنها وجود نخواهد داشت، میوه ها همگى نزدیک و در دسترسند، بنا بر این زحمت و رنج چیدن میوه از درختان بلند در آنجا نیست (قطوفها دانیة) سوره ی حاقه، آیه ی23.
-انتخاب هر گونه میوه اى را بخواهند به دست آنهاس::(و فاکهة مما یتخیرون)سوره ی واقعه، آیه ی20؛ بیماریها و ناراحتیهایى که گاه بر اثر خوردن میوه ها در این دنیا پیدا مى شود در آنجا وجود ندارد، و نیز بیمى از فساد و کمبود و فناى آنها نیست، و از هر نظر فکر آنها راحت و در امنیتند. به هر حال اگر غذاى دوزخیان زقوم است و در درون آنان همچون آب جوشان مى جوشد، طعام بهشتیان میوه هاى لذتبخش و خالى از هر گونه ناراحتى است.
جاودانگى بهشت و نعمتهاى بهشتى ششمین موهبت الهى بر متقین است، چرا که آنچه فکر انسان را به هنگام وصال ناراحت مى کند بیم فراق است، به همین جهت مى فرماید: آنها هیچ مرگى جز همان مرگ اول که در دنیا چشیدند نخواهند چشید!(لا یذوقون فیها الموت إلا الموتة الأولى). برای اهل بهشت تصور اینکه مرگی وجود داشته باشد نهایت ناراحتی است، برای اهل جهنم تصور اینکه مرگی وجود داشته باشد نهایت بشارت است. به اینها وقتی می گویند مرگی نیست، این بزرگترین عذابهاست، به آنها وقتی می گویند دیگر مرگی نیست بزرگترین بشارتهاست. جالب اینکه قرآن مساله جاودانه بودن نعمتهاى بهشت را با تعبیرات مختلف بیان کرده است، گاه مى گوید: «خالدین فیها» جاودانه در باغهاى بهشت خواهند ماند (این تعبیر در آیات زیادى از قرآن مجید وارد شده است، از جمله آل عمران 15، آل عمران 136، نساء 13، نساء 122، مائده 85، و غیر آن). و گاه مى گوید:«عطاء غیر مجذوذ» این عطائى است قطع نشدنى (هود- 108).