حالم خوب است و تلاش میکنم این حال خوب را به دیگران هم منتقل کنم، هر چند زندگی همیشه به یک روال نیست و بعضی اوقات شرایطی پیش میآید که ما را غمگین میکند، اما بهتر است با توکل به خدا به جلو حرکت کنیم. جهان پر است از اتفاقاتی که اسم آنها تقدیر الهی است و اگر هوشمندانه این اتفاقات را ببینیم و به آنها توجه کنیم، تاثیر آنها را در زندگی خواهیم دید.
سالها پیش در شیراز و در مدرسه با علی بهرامیفرد (آهنگساز، نوازنده سنتور و همنواز استاد کیهان کلهر) دوست شدم. او مرا با دنیای موسیقی آشنا کرد.
سال آخر دبیرستان او در رشته موسیقی دانشگاه تهران قبول شد و به تهران آمد، من برای اینکه پیش دوستم باشم در کنکور رشته هنر شرکت کردم، تئاتر قبول شدم و به دانشگاه تهران آمدم. ترم اول و دوم خیلی سخت گذشت چون همکلاسیهایم خیلی از من جلوتر و با دنیای تئاتر آشنا بودند. اما تصمیم گرفتم کم نیاورم و همان زمان بود که متوجه شدم باید به «داشتههای شخصیام» تکیه و برای موفقیت از آنها استفاده کنم.
وقتی در شیراز زندگی میکردم، دوستان جنگزده زیادی داشتم که از آنها موسیقی، لهجه و خیلی چیزهای دیگر یاد گرفتم. آنها در مسیر زندگی من قرار گرفته بودند و چیزهایی به من داده بودند که فقط مختص من بود و همین داشتهها زندگیام را متفاوت از دیگران میکرد و استفاده از آنها باعث شد احساس خالی بودن نکنم. همه آدمها چیزهای اختصاصی دارند که میتوانند آگاهانه از آنها استفاده کنند. به نظرم یکی از راههای موفقیت، توجه به همین داشتههای فردی است.
برخی به شانس و سرنوشت اعتقاد تام دارند. اما شاید آغاز راه اتفاقی باشد اما در ادامه انتخابهای ما در موفقیتمان موثر است. دوستان خوب میتوانند یکی از بهترین اتفاقات زندگی باشند. دوستانی که حتی بیشتر از استادان رسمی دانشگاه میتوانند به ما بیاموزند. دوستان خوب را باید «انتخاب» کرد.
دوستانی که در کنارشان احساس امنیت و آرامش کرد. دوستانی که گوش شنوایی برای شنیدن حرفها داشته باشند و در مواقع ضروری هر وقت شبانهروز که باشد، همراه و همدل شوند. دوستان خوب بهترین سرمایه زندگیاند که باید حفظ شوند.
شانس، تقدیر الهی است که در مسیر زندگی قرار میگیرد و ما باید به بهترین شکل از آن استفاده کنیم. از این اتفاقات خوب در همه لحظات زندگی ما رخ میدهد، فقط کار ما دیدن و توجه به آنهاست. من سال 80 وارد کار عروسکی شدم و سال 90 بود که آقای طهماسب مرا برای همکاری با مجموعه کلاهقرمزی انتخاب کرد. ده سال طول کشید که بنا به گفته برخی شانس به من روی بیاورد. اما این ده سال را بیکار ننشسته بودم. کار میکردم و میدانم که آقای طهماسب با حساسیت زیاد گروهش را انتخاب میکند.
شرایط خانوادگی، شرایط محیطی و خیلی چیزهای دیگر در موفقیت دخیل است، اما تجربه شخصیام میگوید اگر تلاش و کار را رها نکنیم، موفق میشویم. شهرت و پول خوب است اما اگر نباشد هم چیزی خراب نمیشود. مهم این است که حال خوبی داشته باشیم و آن را به دیگران هم منتقل کنیم.
جام جم