پیشگفتار:
ایران جغرافیای عشق و تمدن، یکی از بزرگترین و شاید مهمترین سرزمین هایی است که در طول تاریخ نقش بسزا و پررنگی در علم و تمدن و بطور کلی، پیشرفت جوامع بشری داشته است. این کشور جدا از جغرافیای سیاسی که هر کشوری داراست و با مرزهایی مشخص می شود، دارای جغرافیای فرهنگی بسیار غنی، تاثیر گذار و وسیعی می باشد که فراتر از مرزهای سیاسی است. از یک سو تا چین و از سوی دیگر تا دریای مدیترانه و شمال آفریقا.
این فرهنگ غنی و این توسعه علم مدیون بزرگانی است که جان و مال خود را در راه اعتلای این کشور صرف کرده اند. کسانی که نام ایران با نام آن ها گره خورده و ایران عظمت خود را مدیون آن هاست، اما دریغ و صد دریغ که در این زمانه کمتر کسی با زندگی و دستاورد های شگرفشان آشنایی دارد.
متاسفانه امروزه هرجا سخن از علم و تاریخ به میان می آید، همه توجهات به سوی غرب و دانشمندان غربی کشیده می شود و این به دلیل رنسانس علمی و فقرهنگی شکل گرفته در آنجاست که از خدود قرن 15 میلادی آغاز شده است. یک از دستاوردهای بزرگ رنسانس، مدون کردن علوم و دستاوردهای علمی جامعه غرب می باشد. همین امر باعث شده است تا دستاوردهای دانشمندان ایرانی که بسیار پیش تر از آنان می زیسته اند به باد فراموشی سپرده شود.
ایرانیان پیش قراول بسیاری از نظریات و اکتشافات و دستاوردهای علمی که متاسفانه جامعه غرب آن ها را به نام دانشمندان خود به ثبت رسانیده است ، با توجه به اینکه ایرانیان بسیار پیش تر از آنان این موارد را صورت داده بودند.
یکی از این ستاره های بزرگ علمی که با نظریات و اکتشافات خود گام بلندی در پیشرفت و توسعه علمی بشر برداشته قطب الدین شیرازی می باشد:
قطب الدین شیرازی کیست؟
محمود بن مسعود بن مصلح به قطب الدین شیرازی دانشمند، طبیب، فیزیکدان، ریاضیدان و منجم ایرانی یکی از بزرگترین دانشمند ایرانی، و فیلسوفان صوفی منش بود. وی در ماه صفر 634 ه.ق در خاندانی دانشمند متولد شد.
محمود بن مسعود بن مصلح به قطب الدین شیرازی دانشمند، طبیب، فیزیکدان، ریاضیدان و منجم ایرانی یکی از بزرگترین دانشمند ایرانی، و فیلسوفان صوفی منش بود. وی در ماه صفر 634 ه.ق در خاندانی دانشمند متولد شد.
پدرش ضیاءالدین مسعود پزشک و مدرس طب در بیمارستان مظفرى شیراز و در همان حال از بزرگان فرقه سهروردیه بود. قطبالدین محمود علم طب را نزد پدر و عموى خود فراگرفت. خرقهى تصوف را در ده سالگى از دست پدر خود پوشید و از نجیبالدین على بن بزغش شیرازى نیز خرقه گرفت. در چهارده سالگى پدرش فوت کرد و او به جاى پدر به عنوان چشم پزشک در بیمارستان شروع به کار نمود.
در این وقت شوق تحصیل بیشتر پیدا می کند و بدین منظور در خدمت عم خود کمال الدین ابو الخیر مصلح کازرونی قانون را تحصیل می کند و سپس نزد شمس الدین محمد کیشی و بعد در خدمت شرف الدین زکی بوشکانی کتاب قانون را تجزیه و تحلیل می نماید. چون این کتاب مشکل بوده شروح مربوطه را هم مطالعه می کند و سرانجام خویشتن را نیازمند مکتب خواجه نصیرالدین طوسی می یابد، به مراغه می رود و در محضر آن استاد مشکلات کتاب قانون را حل می کند. بعد راه خراسان را در پیش می گیرد و از آنجا به عراق عجم می رود و سر از بغداد در می آورد و از بغداد نیز به روم عزیمت می کند و از تمام حکما و اطبای مشهور درباره مشکلات قانون استفاده می نماید و سرانجام به مصر می رسد و در سال (681) سه کتاب درباره شرح قانون می بیند و دراین وقت که اشکالی در کتاب ابو علی سینا برایش باقی نمی ماند به شرح آن می پردازد و کتابی با ارزش تألیف می کند.
قطبالدین شیرازى از دانشمندان جامع و بزرگ و در علوم معقول و منقول سرآمد فضلای عصر خود بود و در طول مدت حیات خود بیش از بیست اثر به فارسی و عربی از خود باقی گذاشت. او علاوه بر پزشکی، بر علوم دیگری چون ریاضی، نجوم، فلسفه، علوم ادبی، دین شناسی، موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازی شطرنج و فنون شعبده بازی به چیرگی شگفتانگیزی دست یافت.
از آثار علامه قطبالدین شیرازى کتاب دره التاج است که پس از شفا مهمترین تألیف جامعی است که در علوم فلسفی (علم اعلی یا الهیات، علم اوسط یا ریاضیات و علم اسفل یا طبیعیاّت و نیز علم منطق) تألیف شده است و رویهم رفته دوازده رشته از علم و از آن جمله موسیقی را در بر میگیرد. اهمیت کتاب آنست که مهمترین تألیف فلسفی به زبان فارسی محسوب میشود.
در قیاس با شفاء، در کتاب قطب الدین بخش ریاضیات و بخش حکمت عملی وسیعتر است. در اثر جامع قطب الدین شیرازی دو نکته جالب نظر است :
1) نخست کوششی است که وی برای تلفیق نظریات مشائیون و اشراقیون دارد و این همان تلاشی است که بعدها و به شکل پیگیرتر و جالبتری از طرف صدرالدین شیرازی دنبال می شود. در سراسر مباحث فلسفی کتاب دیده میشود که قطب الدین شیرازی هم به ابن سینا و هم به سهروردی که به ترتیب پیشوایان «مشاء» و «اشراق» شمرده میشدند نظر داشته است.
2) برخورد قطب الدین شیرازی به مسایل فلسفی، ریاضی و طبیعی برخورد یک مدون و گردآورندهی خشک و خالی و بیابتکار نیست. ابداً. وی هم در مسائل صرفاً فلسفی (مانند نحوهی تقسیم علوم) و هم در مسائل ریاضی و هم در مسائل پزشکی مردی صاحبنظر و دارای تجارب شخصی وسیع بوده است و این خبرگی او در اثر بزرگش منعکس شده است. در نحوهی تقسیم علوم که از آن یاد کردیم قطب الدین مایل بود آنچنان تقسیمی بدهد که در آن کلیهی علوم عصر از فلسفی (یا حکمی) و دینی جای بگیرد. به همین جهت او تقسیمی غیر از تقسیم ابن سینا به دست میدهد و تقسیم علوم را از همان آغاز به حکمی و غیرحکمی میکند و بدینسان دین و فلسفه را دو رشته از دانش میشمرد. از همینجا تلفیق قطب الدین از فلسفه و دین آشکار میشود و این سنت نیز که بیشک بنیادگزارش او نیست و استادش خواجه نصیر و پیش از او متکلم فیلسوف فخر رازی را نیز پویندهی همین شیوه می یابیم، بعدها از طرف فلاسفهی خلف او مانند دوّانی، دشتکی، میرداماد، صدرا و غیره دنبال میشود.
به همین جهت قطب الدین در «دره التاج» همهی مباحث را با استناد به آیات قرآنی و احادیث و احکام مذهبی سخت درمیآمیزد و بدینسان میبینیم که شعار فلاسفهی قرون وسطائی اروپا که میگفتند «فلسفه خادم دین است» در کشور ما نیز اجراء شده است. علت آنست که در آن ایام دین ایدئولوژی مسلط بود و اشکال دیگر ایدئولوژیک چارهای نداشتند جز اطاعت از آن، دمساز کردن خود با آن.
در «اختیارات مظفری» که از دیگر آثار قطب الدین است دربارهی ریاضیات چنین آمده است :
«شریفترین نوعی از انواع علم ریاضی است که جزوی است اجزاء حکمت نظری. علمی است که نفس انسانی را از اقتنای آن شرف اطلاع به هیئت آسمان و زمین و عدد و افلاک و مقادیر و حرکات، و کمیّت ابعاد و اجرام و کیفیّت اوضاع بسایط اجرام که اجزای این عالمند، علی الاطلاق، حاصل میشود».
این تعریف قطب الدین از ریاضی، از جانب کسی که خود منجم و همراه خواجه نصیر از بانیان زیج مراغه است، جالب است زیرا در واقع دایرهی دید او از اشتمال دانش ریاضی نه تنها به مقادیر و کمیتها بلکه به حرکت، جرم و اجسام آسمانی و زمینی وسیع است.
در همین کتاب قطب الدین میکوشید برخی دشواریهای معروف ریاضی را حل کند، به برخی از مسائل و مباحث متداول به عقیدهی خود پاسخ دهد و چنانکه مرسوم بود بین پیشینیان خویش حکمیت کند. مثلاً در این بحث که «اعدل بقاع» کدام است نظریات مختلف بود. برخی (مانند ابن سینا) خط استوا را «اعدل بقاع» میدانند. فخر رازی اقلیم چهارم از هفت اقلیم زمین را (که عرضهای مدارات جنوبی آن ″5 -’37 -o33 است) اعدل میدانست. قطب الدین جانب فخر رازی را میگیرد.
علامه قطبالدین شیرازی در علم موسیقی و فیزیک نیز از سرآمدان زمان خود بوده است. اگرچه قطبالدین را نمیتوان شاگرد صفیالدین ارموی نظریه پرداز موسیقی قرن هفتم دانست اما او را باید بدون شک اولین شارح کتب صفیالدین ارموی قلمداد کرد. قطبالدین بخش مفصلی از کتاب دائرهالمعارف چند جلدی خود به نام درة التاج را به موسیقی اختصاص داده و در آنجا به تشریح نظریات صفیالدین ارموی مخصوصاً مطالبی که در رساله الشرفیه بیان شده پرداخته است.
عدهاى از رجال علم و دانش در محضر او شاگردى کردهاند. از جمله شاگردان وى: قطبالدین رازى، کمالالدین فارسى و نظامالدین اعرج بودند. که معروفترین آنها کمال الدین فارسی بود. کمال الدین کتاب تنقیح المناظر را به نام او تالیف کرده و در مقدمه آن کتاب با کمال احترام و تجلیل از استاد خود قطب الدین نام برده است.
او مدتی در شهرهای سیواس و ملطیه به شغل قضاوت اشتغال یافت و در زمانی دیگر از طرف تکودار، ایلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابک پهلوان به مصر نزد ملک قلادون الفی اعزام شد.
مذهب علامه شافعی بوده و لباس صوفیه می پوشید و هنگام تصنیف کتاب روزها روزه می گرفت. قطبالدین در اواخر عمر در تبریز سکنى گزید و در همان جا درگذشت و در مقبرهى چرنداب تبریز در کنار قاضى بیضاوى دفن شد.
آثار :
- درة التاج لغرةالدباج (یکی از مهمترین آثار علامه قطبالدین می باشد که دانشنامهایست فلسفی به معنای «علمالعلوم». کتاب درةالتاج (۷۰۵-۶۹۳) پس از شفای ابن سینا مهمترین کتاب جامعی است که در فلسفه تألیف شده است و به طور کلّی دوازده رشته از علوم و از آن جمله موسیقی را در برمیگیرد.
- نهایه الادراک فى درایه الافلاک (به عربی، در زمینه ی نجوم و هیئت، دارای ۴ مقاله: مقدّمات، هیئت اجرام، زمین و مقادیر اجرام. همچنین دارای مطالب جدیدی در باره ی مکانیک، زمین شناسی، هوا شناسی و نور و مباحثی در باره ی نظرات کیهانی ابن هیثم و ابوبکر محمّد بن احمد خرقی)
- تحفة الشاهیه(به عربی، در نجوم و هیئت)
- ترجمه فارسی کتاب اصول اقلیدس از خواجه نصیر در هندسه
- اختیارات مظفری (به فارسی، در نجوم و هیئت)
- رسالة فی حرکة الدرجه فی النسبه بین المستوی و المنحنی (منسوب به علّامه، در هیئت و ریاضی)
- شرح کتاب حکمةالأشراق از شهابالدین سهروردی (از این روست که او را فیلسوف اشراقی دانستهاند)
- تحفة السعدیه (شرحی بر کتاب قانون در طب از ابن سینا)
- شرح کتاب مفتاح العلوم از سکاکی (مفاتح المفتاح)
- شرح کتاب مختصر الأصول از ابن حاجب (در فقه)
- رساله در تحقیق عالم مثال (در باره ی عالم مثال، معاد جسمانی و کیفیت آخرت)
- رساله ی فعلت فلاتلم (در هیئت)
- شرح کتاب روضهالناظر از خواجه نصیر طوسی
- اجوبهالمسائل (در طرح چند پرسش و ابهام فلسفی)
علّامه قطبالدین رسالات و تألیفات دیگری نیز دارد که در منسوب کردن برخی از این آثار به علامه در نظر مورخان جای شبهه و ابهام است و از آن میان می توان به رسالات زیر اشاره نمود :
- حاشیه بر کتاب الکشاف عن الحقایق التنزیل از زمخشری
- فتح المنان فی تفسیر القرآن
- خریدة العجایب
- رساله فی بیان الحاجه الی الطب و آداب الاطباء و وصایائهم
- شرح کتاب نجات ابن سینا
- شرح اشارات ابن سینا
- مشکلات التفاسیر یا مشکلات القرآن
- مشکل الاعراب
- شرح الاسرار از شهابالدین سهروردی*التبصره فی الهیئه