برزخ
برزخ در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود و در اصطلاح علمای اسلام به عالمی (جهانی) گفته میشود که مابین این جهان و جهان اخروی(قیامت) است. همچنین به عالم برزخ عالم مثال و خیال نیز میگویند.
کیفیت عالم برزخ
کیفیت عالم برزخ، مانند عالم نفس مجرد (خالی) مطلق از ماده است، یعنی مادّه نیست ولی آثار ماده نظیر کیف و کم و اْین را دارد یعنی دارای اندازه و حدود است و رنگ و شکل و صدا، همانند عالم خواب و رؤیا.
برزخ در قرآن
لفظ برزخ ۳ بار در قرآن در سوره المؤمنون آیه ۱۰۰ و سوره الفرقان آیه ۵۳ و سوره الرحمن آیه ۲۰ آمده است. از آيات قرآن كاملا اين مطلب استفاده میشود كه غير از دنيای قيامت كه در آن به حساب كلی افراد رسيدگی میشود ، دنيای ديگری در بين اين دنيا و دنيای قيامت وجود دارد كه آن را اصطلاحا میگويند عالم برزخ . برزخ يعنی حائل و واسطه . عالم برزخ يعنی عالمی كه در بين عالم دنيا و عالم آخرت قرار گرفته . و لهذا در عالم برزخ هم با اينكه هنوز حساب كلی افراد رسيدگی نشده است و در قيامت بايد رسيدگی بشود ، افراد مختلفند ، بعضی متنعمند و بعضی معذب . اين است كه فرمودهاند : « القبر اما روضه من رياض الجنه ، او حفره من حفر النيران » عالم قبر برای انسان يا به منزله باغی است از باغهای بهشت و يا به منزله گودالی است از گودالهای جهنم . اهل سعادت ، از همان آن توفی و مردن ، سعادتشان شروع میشود ، و اهل عذاب ، از همان آن مردن ، عذاب برزخيشان آغاز میگردد . اين آيه بر همين مطلب دلالت میكند قرآن نمیگويد كه قبل از قيامت ، مردم ، چه سعيد و چه شقی همين طور منتظر نگهداشته میشوند برای محاكمه نهايی و تا آن وقت همه در يك حالت انتظار بسر میبرند . و لهذا میفرمايد اگر ببينی آن زمان را كه فرشتگان میآيند اخذ میكنند ، توفی میكنند ، تحويل میگيرند به تمام و كمال كافران را و فقط بدنشان میماند كه بعد میپوسد ، و اينها را معذب میدارند ( عذاب عالم برزخ ) . اين بدن ديگر در كار نيست ولی معذلك عذابش هست . « يضربون وجوههم و ادبارهم »از پيش رو و پشت سر ، اينها را میزنند و به آنها میگويند عذاب سوزان را بچشيد . « ذلك بما قدمت ايديكم ، و ان الله ليس بظلام للعبيد ». اين آيه دو فراز دارد : يكی « ذلك بما قدمت ايديكم »و ديگر : « و ان الله ليس بظلام للعبيد ». اين دو فراز مكمل يكديگرند . وقتی كه صحبت عذابهای دردناك میشود ، فورا به ذهن انسان
میآيد كه چرا خدا چنين عذاب میكند ؟ آيا اين العياذ بالله ظلم نيست از طرف خداوند ؟ قرآن هميشه اينطور جواب میدهد : « ذلك بما قدمت ايديكم »اينها همه به موجب آن چيزهايی است كه دستهای خودتان آنها را پيش فرستاده است ، يعنی تمام اين عذابها و متقابلا نعيمها ، عذابها و نعيمهايی است كه به دست خودتان آنها را پيش فرستادهايد . خدا هرگز به بندگان خودش ظلم نمیكند . آيات قرآن كه اين مطلب را میرساند زياد است . در قرآن ، هميشه عموم مشيت الهی به چشم میخورد يعنی قرآن در مسئله مشيت الهی چنين نيست كه مثلا ثنوی باشد و بگويد بعضی امور تحت مشيت الهی است ولی بعضی ديگر تحت مشيت الهی نيست ، بلكه میگويد همه چيز تحت مشيت الهی است ولی انتساب هر چيزی به اراده خداوند از مجرای سبب و علت خودش است . كارهای بشر هم انتسابش به خداوند از طريق خود بشر و اختيار و اراده اوست .
برزخ ویژگی های خاص خود را دارد. قرآن در آیات چندی به این ویژگی ها پرداخته است. یکی از ویژگی های عالم برزخ داشتن روز و شب است .
هر چند که قرآن به کیفیت آن نپرداخته است ولی می توان دریافت که شباهتی با روز و شب دنیای دارد ولی ممکن است که این طول و زمان آن با زندگی دنیایی تفاوت داشته باشد. خداوند می فرماید : النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعه ادخلوا آل فرعون اشد العذاب؛ هر بامدادان و شبانگاهان آتش دوزخ بر آنان عرضه می شود و هنگامی که قیامت بر پا می شود گفته می شود که آل فرعون را در عذابی دردناک وارد کنید . از دیگر ویژگی های برزخ پرسش و پاسخ از اعمال دنیایی انسان است. از این رو انسان بر اساس عملکرد خود در آن جا به بهشت برزخی یا دوزخی برزخی در می آید .
اگر انسانی عملکرد وی بر پایه آموزه های وحیانی باشد در ” بهشت برزخی ” از هر گونه آسایش و نعمت های مشابه دنیا و بهتر برخوردار می گردد که در آیات چندی به عنوان نمونه از گروه هایی با صفات مشخصی چون شهیدان ( آل عمران آیه 169 و 170) و مقربان به خدا (واقعه آیه 88 و 89) و یا اشخاص خاصی چون حبیب نجار ( یس آیه 20 و 26) یاد می کند که از بهشت برزخی بهره مند هستند .
در مقابل بیان می کند که چگونه اصحاب شمال و کافران تکذیب گر و گمراه در عالم برزخ گرفتار دوزخ و آتش آن هستند.( واقعه آیات 90 تا 93) و یا فرعون و آل او در برزخ دوزخی چگونه معذب می باشند.(غافر آیه 45 و 46) از ویژگی های بهشت برزخی همانندی آن با بهشت رستاخیز است. از این رو از امکاناتی برتر از زندگی دنیایی برخوردار می باشند و هرگز گرفتار حزن و اندوه نمی شوند.(آل عمران 169 و 170) آنان در بهشت برزخی خوشحال و شادمان هستند و از عطایا و نعمت های الهی برخوردار می باشند.( همان ) آنان هم چنین در آن جا از آسودگی خاطر برخوردار بوده و از فضل الهی بهره مند هستند. ( محمد آیه 4 و 5 و نیز همان ) در مقابل در دوزخ برزخی نیز شرایط سختی وجود دارد و افراد در آن گرفتار انواع و اقسام عذاب های دردناک هستند . عذاب های برزخی ویژه دوزخیان عبارتند از آب های داغ و جوشان ( واقعه آیه 92 و 93) آتش (نوح آیه 25 و 26) اهانت و خفت ( انعام آیه 93) ناخوشایندی و بدی آن ( غافر آیه 45 و 46) برزخیان در برزخ از وضعیت خود آگاهی کاملی دارند و فرشتگان مجرمان را از محرومیت از رحمت الهی آگاه می سازند.(فرقان آیه 22) غیر از کسانی که می میرند کسانی دیگری نیز به عالم برزخ می روند از این رو می توان گفت که برزخ عالمی است که امکان ورود به آن حتی برای کسانی که نمرده اند نیز فراهم است .
به هرحال عالم برزخ عالمی است که پس از مرگ برای بیشتر مردمان آغاز می شود و انسان دوباره در آن زنده می شود و به زندگی جدیدی وارد می شود و گویا مدتی بیش از زمان زمینی در آن عالم به سر خواهند برد و این که برخی و یا بیشتر آنان دوباره مبتلا به مرگ دیگری خواهند شد که با قیامت دوباره زنده می شوند .
برای مرحوم آخوند ملا محمد مهدي نراقي قدس سره که از علماي بزرگ بود، ماجراي عجيبي رخ داد :
ايشان در يکي از روزهاي ماه رمضان چيزي براي افطار کردن نداشت .
عيالش مي گويد: برو بيرون و چيزي تهيه کن
مرحوم نراقي در حالي که هيچ پولي نداشت، از منزل بيرون آمد و يکسره به قبرستان وادي السلام براي زيارت اهل قبور رفت، در ميان قبرها نشست و فاتحه خواند تا کم کم آفتاب غروب کرد. دراين حال ديد جنازه اي آوردند و قبري کندند و جنازه را داخل قبر گذاشتند. مرحوم نراقي خودش چنين روايت مي کند :
همراهيان جنازه به من گفتند: ماعجله داريم. شما بقيّه کارها را انجام دهيد .
من داخل قبر رفتم تا کفن را باز کنم و صورت ميّت را روي خاک بگذارم. ناگهان ديدم دريچه اي باز شد که داخل آن باغ بزرگي پيدا بود و قصر مجلّلي در آن طرف بود که راه آن با جواهرات سنگفرش شده بود. من بي اختيار وارد آن باغ شدم و به طرف قصر رفتم. خشت هاي قصر از جواهرات قيمتي بود، وارد اطاق که شدم ديدم در صدر اطاق، شخصي نشسته و افرادي دورتا دور اطاق اند. سلام کردم و نشستم؛ ديدم اطرافيان هم از آن شخص، احوالپرسي و سؤال مي کنند و او هم با خوشحالي به سؤالات آنها جواب مي دهد که ناگهان ماري از در وارد شد و يکسره به سمت آن مرد رفت و نيشي به او زد و برگشت و خارج شد
آن مرد از درد بخود پيچيد ولي کم کم حالش عادي شد و به صورت اوليه برگشت. دوباره افراد شروع کردند به حرف زدن. ساعتي گذشت، ديدم دوباره آن مار آمد و او را نيش زد و رفت. حال آن مرد متغيّر شد و باز پس از مدتي عادي شد. از او پرسيدم: شما کيستيد و اينجا کجاست و اين مار چيست؟ آن مرد گفت: من همين مرده اي هستم که الان شما مرا در قبر گذاشته ايد .
و اين باغ، بهشت برزخي من است. اين افراد، ارحام من هستند که قبل از من مرده اند و آمده اند تا از اقوام خود که در دنيا هستند احوالپرسي کنند .
اما قضيه اين مار اين است که من مردي بودم مؤمن، اهل نماز و روزه و خمس . . .
يکروز ديدم صاحب دکاني با مشتري خود گفتگو و منازعه اي دارند. من براي اصلاح بين آنها جلو رفتم؛ ديدم صاحب دکان مي گويد: تو شش شاهي بدهکاري. و مشتري مي گفت: نه، من پنج شاهي بدهکارم. من به صاحب دکان گفتم: تواز نيم شاهي بگذر! و به مشتري هم گفتم: تو هم از نيم شاهي بگذر! صاحب دکان ساکت شد و چيزي نگفت اما چون حق با او بود و من حق او را ضايع کردم، خداوند اين مار را بر من مسلّط فرموده است .
من از آن مرد خداحافظي کردم. او مرا تا دم در بدرقه کرد و چون خواستم بيرون بروم، يک کيسه برنج به من داد و گفت: اين برنج خوبي است. آنرا براي عيالاتتان ببريد!من از همان راه برگشتم و از دريچه بيرون آمدم. وقتي نگاه کردم، ديدم دريچه اي نيست، خشت ها را بر روي آن مرد گذاشتم و خاک ريختم و برنج را برداشتم و به منزل برگشتم. مدّت ها از آن برنج مي خورديم و تمام نمي شد .