اصول و فروع دین
در تمامي اديان الهي همچون مسيحيت و يهوديت قبل از آنكه دستخوش تغييرات و تحريفات شوند مي توانيم دو بخش كلي را در آنها و نيز در دين مبين اسلام مشاهده نماييم. يعني هر ديني تشكيل يافته از دو دسته كلي
1- اعتقادات و يا همان نظرات و عقايد آن دين كه حكم پايه ، اساس و ريشه هاي آن دين را دارد
2- دستورات عملي و يا همان احكام اجرايي كه توسط فرد فرد معتقدان به آن دين انجام مي گيرد. عقايد را مي توان موارد علمي و دروني دانست كه هر فرد بر اساس تعاليم آن دين در خود ايجاد مي كند و در فكر و ذهن او وجود دارد كه ما در اينجا بدانها اصول دين مي گوييم و دقيقا بر اساس همان اصول ذهني و نكات علمي است كه دستورات عملي شكل مي گيرد. اصول اعتقادات و عقايد بر اساس آموزش هاي ديني در درون انسان شكل مي گيرد و در صورتيكه بخواهيم به ميزان و اندازه آن پي ببريم مي توانيم به نحوه عمل و رفتار اشخاص در زندگي و در امور روزمره ايشان توجه نماييم.
اصول دين يك رشته آراء و نظرات در خصوص جهان آفرينش ، خالق آن و عاقبت كار انسان ها مي باشد كه كاملا در فكر افراد وجود دارد و هر چه اين نظرات پخته تر و دقيقتر باشد خود را در رفتارهاي عملي انسانها نشان مي دهد.
اصول عقايد در همه اديان الهي سه نقطه مشترك دارند. 1 – ايمان به خدا ؛ يا همان ايمان به توحيد و يگانگي و يكي بودن خداي متعال است 2- ايمان آوردن به پيامبراني كه از جانب خدا براي هدايت مردم آمده اند 3- اعتقاد داشتن به روزي كه تمامي بشريت در آن روز به پاداش و جزاي اعمال خود مي رسند. در حقيقت براي آنكه به خلاصه بتوانيم نام ببريم بگوييم 1- توحيد 2- نبوت 3- معاد .
اگر فردي در دين حضرت مسيح عليه السلام و يا در دين حضرت موسي عليه السلام تحقيق كند و يا در تمامي اديان ديگر الهي ، مي تواند بوضوح اين سه مورد را يافت نمايد .
حال به هر ميزان معتقدان به اديان الهي در توحيد و يگانگي خدا وارد شده و آنرا براي خود تحليل نمايند و ويژگي ها و صفات پروردگار عالم را بهتر بشناسند، اين شناخت در رفتار و كردار ايشان خود را نمايان مي كند. چنانچه انسانهايي كه بت مي پرستيدند ، بر اساس نداشتن اين رشته اعتقادات بوده و پيامبران الهي نيز به خاطر شناخت بسيار زيادي كه از خداي متعال داشتند جان خود را در راه او به خطر مي انداختند آنطوري كه بسياري از ايشان به جهت ترويج دين الهي خود ، جان شيرين را اهداء نمودند.
هر چه نوع نگاه و ديدگاه انسان در مورد پروردگارش دقيقتر و روشن تر باشد و پيامبران را هدايتگران خدا بداند و از روزي كه از آن به عنوان قيامت ياد مي شود اطلاعات بيشتري داشته باد و به آنها ايمان كاملي بياورد، اين مهم در رفتارهاي فرد ظاهر شده و او را انساني مومن ، درستكار و صالح مي سازد.
اگر در پيرامون خود نگاه نماييد انسانهايي را مي بينيد كه به يك سلسله رفتارهاي خاص همچون راستگويي ، امانت داري، پرهيز از گناه و انجام واجبات ديني خود مقيد هستند و بر خلاف آنها عده اي ديگر به گناه و معصيت مشهور مي باشند. درگفتگوي با دسته اول مي توانيد ايمان ايشان به خدا و روز قيامت را و در دسته دوم عدم ايمان به آن موارد را شاهد باشيم. در دين اسلام نيز اين دو بخش كلي وجود دارد. عقايد يا همان اصول دين اسلام ( توحيد ، نبوت و معاد ) مي باشد كه در مذهب شيعه اعتقاد به عدل و امامت نيز وجود دارد. پس نتيجه آنكه هرگاه از فردي پرسيده شود كه اصول الدين را نام برده در جواب مي گويد :
1- توحيد ( يا اعتقاد به خداشناسي و يگانگي معبود )
2- عدل ( يا عدل الهي و عدم ظلم خالق بر هستي )
3- نبوت ( يا ارسال انسانهايي پاك به نام پيامبران براي هدايت انسانهاي ديگر)
4- امامت ( يا جانشينان آخرين پيامبرالهي، حضرت محمد (ص) براي پاسداري از آخرين دين الهي )
5- معاد ( اعتقاد به روزي با نام قيامت كه در آخر دنيا بوجود مي آيد )
همانگونه كه گفتيم اين 5 مورد در ذهن و فكر يك شيعه وجود دارد. حال هر كدام را در خود به طور كامل رشد دهد و به درون آنها وارد شود، رفتار ايشان شايسته و صحيح تر شده و هر چه اين پنج مورد را كمتر بشناسد رفتاري بدور از آنچه مورد پسند خداي متعال است از ايشان سر مي زند. در دين اسلام و مذهب تشيع اين پنج مورد را اصول دين مي نامند و اعمال و رفتارهايي كه از آنها نام برديم فروع دين و يا همان شاخه هاي دين مي نامند.
حال فروع دين و يا شاخه هاي دين چيست؟
بر اساس مذهب شيعه كه بنيانگذار آن شخص رسول اكرم (ص) مي باشد فروع دين ده مورد مي باشد. يعني درخت اسلام 5 ريشه دارد و 10 شاخه ، اين ده شاخه عبارتند از:
1- نماز 2- روزه 3- زكات 4- خمس 5- حج 6- جهاد 7- امر به معروف 8- نهي از منكر 9- تولي 10- تبري
اين ده مورد كه از آنها به عنوان فروع الدين ياد مي شود همان احكام و دستورات عملي مي باشند. اگر فرد يا افرادي نماز نخوانده ، روزه نگرفته و هيچ كدام از اينها را انجام ندهند مي توانيم با قاطعيت بگوييم اعتقاد به يگانگي خدا و شاهد بودن او بر اعمال و رفتارها و اعتقاد به وجود روزي به نام قيامت نداشته و يا اين اعتقاد بسيار ضعيف مي باشد و در مقابل افرادي كه در انجام فروع الدين تلاش نموده و به آنها را به صورت تكليف براي خود مي دانند ، اعتقادي قوي و راسخ دارند. اكنون با توجه به مقدماتي كه گفته شد به چند نكته در اين رابطه اشاره مي شود.
1- اصول عقايد يا همان ريشه هاي اصلي دين در انسانها ، بايد بر اساس تحقيق و پژوهش و مطالعه شكل بگيرد و چون پدر و مادر ما به خداي يگانه اعتقاد داشتند و پيامبر اسلام و ائمه اطهار را قبول داشته اند دليل خوبي نبوده كه ما نيز بايد معتقد باشيم و بر هر فرد مسلمان واجب است تا در رابطه با آن پنج مورد بررسي نموده و با اطمينان كافي به آنها ايمان آورد و در غير اين صورت تفاوت زيادي با كساني كه بت پرست بوده اند نكرده و چنانچه در جواب پيامبر اسلام مي گفتند ما را از دين پدرانمان بر حذر ندار و قرآن كريم از اين استدلال به عنوان جاهليت ياد مي كند.
2- سوالاتي كه در شب اول قبر پرسيده مي شود تماما بر اساس پنج اصل و يا همان اصول عقايد مي باشد و اين اهميت آنها را بيشتر مي رساند. سوال از پروردگار، پيغمبر و امام، همگي از شاخه هاي اصول الدين مي باشند.
3- براي رسيدن به جواب برخي از سوالات مي توان از اهل علم و دانشمندان ديني بهره برد تا با خداي خود و خالق هستي بيشتر آشنا شويم، راهنمايان او و كار ايشان را بهتر بشناسيم و جانشينان پيامبر اعظم و اهداف آنها را شناسايي كرده ، بهشت ، قيامت و منازل سخت و هول ناك جهنم را درك كرده و در نتيجه به سعادت ابدي نائل گرديم.
4- احكام يا دستورات عملي . يا همان ده شاخه كه به نام فروع الدين است ، از آيات قرآن كريم و روايات رسيده از امامان معصوم استخراج مي شوند. جهت فهم بهتر مي توان گفت براي شناخت تكليف هر مسلمان در برابر نماز ، روزه، خمس و غيره لازم است تا فردي كه آشنا به آيات و روايات مي باشد احكام الهي را از لابلاي منابع ديني در آورده كه به هر كدام از اين احكام، فتوي گفته مي شود. چگونگي نماز خواندن ، روزه گرفتن و مسائل مربوط به آن را مجتهد و يا همان عالم ديني مسلط بر قرآن و روايات و برخي علوم ديگر از منابع مربوطه استخراج كرده و در كتابهايي به نام رساله هاي عمليه و يا همان رساله نوشته و در اختيار مردم قرار مي دهد تا ايشان تكليف خود را در برابر چگونگي انجام اين ده مورد بدانند و به خطا نروند.
5-استخراج احكام الهي كار بسيار دشواري بوده و به آن سادگي و راحتي كه عده اي تصور مي كنند نمي باشد. به طور مثال براي آنكه بدانيم وضو گرفتن چگونه بوده و چگونه نماز بخوانيم لازم است تا شما بر چندين علم خاص حوزوي مسلط گرديده كه به عنوان مثال مي توان اين علوم را نام برد. تفسير آيات قرآن كريم و تسلط بر آيات شريفه، علم رجال ( در شناخت راويان احاديث از زمان امام معصوم تا كنون) ، علم درايه، علم اصول فقه، علم قواعد فقه، آشنايي كامل و تسلط بر ادبيات عرب، علم حديث شناسي و … . كساني كه علاقمند هستند تا تخصص فقهي بگيرند نياز است تا ساليان مديدي در حوزه هاي علميه تحت نظر اساتيد زبر دست تعليم ديده تا بتوانند جزئيات آن ده شاخه دين يا همان فروع الدين را در آورده و به عموم مسلمين عرضه دارند. جا دارد تا در اين جا شبهه يا سوال مغرضانه اي را كه دشمنان اسلام وارد مي كنند را پاسخ دهيم.
در شبكه هاي ماهواره اي و در غير آن اعلام مي دارند كه (( مگر مردم ايران ميمون هستند كه بيايند در دين خود از عده اي روحاني به نام مراجع ، تقليد كنند. قرآن را مي خوانيم و تكليف خود را مي فهميم)). در پاسخ اين عده كوردل كه حتي قرآن را هم قبول ندارند و در جاي خود به كتاب الهي هم دهان كجي مي كنند و هدفي جز انحراف جوانان مسلمان و شيعه ندارند بايد گفت : قرآن كريم ، كتاب قانون اسلام و بشريت است و به بيان كلي مسائل پرداخته و راه و رسم انسان به سوي خدا را مشخص كرده و تنها در برخي موارد كه خيلي ضروري بوده است به جزئيات پرداخته است. هر قانوني محتاج مفسر و قانون مداران خود است كه جزئيات آنرا گفته تا عموم مردم كه علم آن را ندارند بهره برند. با توجه به حديث ثقلين ائمه عليهم السلام تفسير كنندگان و بيانگران قرآن بوده و با عنايت به آن حديث ، قرآن و اهل بيت از يكديگر جدا نمي شوند و اگر اين دو را از هم تفكيك نموديم به دردي مبتلا خواهيم شد كه خوارج در عصر اميرالمومنين علي عليه السلام دچار گرديدند و قرآن ناطق كه وجود نازنين ايشان بود را با تكه هاي پاره اي از قرآن نيرنگ عمر و عاص عوض نمودند و آن شد كه در تاريخ خوانده ايم .
هر گاه فردي بيمار گردد حاضر نمي شود خود را تحت نظر درمان يك قصاب يا مهندس يا هر رشته كاري ديگر قرار دهد زيرا ايشان علم پزشكي نداشته و نمي توانند وي را درمان كرده و لازم است تا ما نيز در هر موضوعي سعي كنيم به سراغ متخصص و كارشناسان خبره آن علم برويم و ضروري است تا در امر دين و آنچه مربوط به خدا ، دنيا و آخرتمان مي شود به سراغ اهل علم دين رفته اما متاسفانه در سالهاي اخير با توجه به انبوه تبليغات مسموم دشمنان اسلام سعي نموده اند جوانان ما را از اهل علم و دانشمندان ديني دور نموده كه اگر چنين شود به اهداف شوم خود رسيده و به راحتي مي توانند ايشان را گمراه نموده و آنچه را دوست دارند القاء نمايند. پس اصول الدين پنج تاست :
( توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد )
فروع الدين ده تاست: ( نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف، نهي از منكر، تولي و تبري )
نكته آخر آنكه دين اسلام دستور نمي دهد كه همه مقلد بمانند بلكه اسلام ديني پويا و به روز است كه در تمام ابعاد بشري حرف براي زدن داشته لكن دستور مي دهد در اصول الدين احدي حق ندارد از كسي تقليد كند و در فروع الدين اگر فرد خود به علوم فقهي و ديني مسلط گرديده بر اساس استنباط هاي علمي خود ، احكام را انجام دهد و در غير اين صورت مي تواند از فقيه عالم به نام مرجع تقليد بهره برد زيرا لازمه عالم ديني شدن سالها درس خواندن و مطالعه كردن بوده و بسياري از مردم علاقه ندارند و همانطوري كه عده اي با نام پزشك و متخصص در علوم بدني وجود دارند عده اي اين كار را در علوم ديني كرده تا ديگران استفاده نمايند .
امام باقر عليه السلام فرمودند:« بناي اسلام بر پنج چيز است؛ نماز، زكات، حج، روزه و ولايت» . زراره كه از شاگردان ايشان بود پرسيد:«كدام يك مهمتر است؟» حضرت فرمودند:« ولايت از همه مهمتر است زيرا ولايت كليد سايرين است و والي نقش رهبري و هدايت مردم را بر عهده دارد.
خوارج كه در تاريخ اسلام از ايشان به بدي ياد گرديده و آنها را انسانهايي نادان ، متعصب و جاهل مي داند ، اكثرا حافظان و قاريان قرآن بودند اما بدليل عدم شناخت امام زمان خود و خارج شدن از تحت رهبري ايشان به ورطه كفر گرفتار شده و در برابر امير المومنين ايستاده تا به دست ايشان در جنگ نهروان نابود شدند. در شب عاشورا نيز عده زيادي از لشكريان يزيد تا صبح به عبادت پرداختند و براي رضاي خدا خون فرزند رسولش را مباح ساخته و ريختند. امامت و شناخت امام از مهمترين اين اصول مي باشد . عدم شناخت آن انسان را در برابر امام زمانش قرار مي دهد و چه بسا نشناختن امام عصر موجب رفتاري شود كه از خوارج سر زد و در عصر ظهور ايشان خدا ي ناكرده از دشمنان ايشان محسوب گرديم.
شناخت امام زمان عليه السلام از وظايف هر فردي از اهل اسلام مي باشد و بر اساس روايت وارده از رسول مكرم اسلام اين امر از هر مورد ديگري واجبتر شمرده شده است. ايشان فرمودند:« من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتة جاهلية» هر كس بميرد و امام زمان خود را نشناخته باشد ، هرگاه بميرد به مرگ جاهليت مرده است. امروز از هر زمان ديگري ضروري تر است تا با وجود آخرين حجت الهي در زمين آشنا شويم و زمينه آشنايي خانواده، دوستان و تمام كساني را كه دوستشان داريم را فراهم نموده و كوچك ترين كم كاري در اين راه بزرگ ترين آسيب ها بر پيكر جامعه نه ايراني بلكه بشري وارد خواهد ساخت.
طبق روايات معصومين عليهم السلام، مهدي موعود (عج) به عنوان آخرين ذخيره الهي ، منتظر است تا ما شيعيان جهان يك پارچه و دسته جمعي به سوي حضرت حق رفته و ظهورش را از خداي متعال درخواست نماييم و زمينه ظهور ايشان را ايجاد كنيم چرا كه غيبت ايشان از باب غفلت ما مي باشد و ظهور حضرتش نه كام مسلمان را بلكه كام عالم هستي و تمامي مردم جهان و بشريت را شيرين خواهد نمود و او امامي است كه خواهد آمد. شناخت دشمنان حضرت و شناساندن آنها به جامعه بشري نيز از وظايف ديگر شيعيان محسوب مي گردد. صهيونيست، بابيت، بهائيت، وهابيت و صوفي گري و اسلام بن لادني همگي از مواردي است كه مردم جهان و آزاد مردان را نسبت به اين دين الهي بدبين نموده و اميد با تلاش فرهنگي همه جوانان و دلسوختگان اسلام و اهل بيت، شاهد روزي باشيم كه دنيا را خالي از اين فرقه ها و اديان دروغين ببينيم.