پیدایی تشیع و عوامل مؤثر آن از دیدگاه مستشرقان
مقدمه
امروزه آیین شیعه در عرصه جهانی به خصوص جهان اسلام به عنوان مذهبی تأثیر گذار بر تحولات سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی مسلمانان شناخته می شود.به این دلیل و دلایل دیگر، مذهب تشیع مورد توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران در سراسر دنیا به ویژه مستشرقان قرار گرفته و روند نگارش مقاله، کتاب و تأسیس مراکز پژوهشی در این زمینه در سالهای اخیر رو به فزونی است.
اکنون پرسش اصلی این است که دیدگاه مستشرقان درباره به وجود آمدن(پیدایش تشیع) مذهب تشیع چیست؟زمینه و علت پیدایش این مذهب از نظر آنان بر چه امری استوار است؟ و دلیل اصلی این اظهار نظر از سوی آنان چیست؟ به همین خاطر، در این پژوهش تلاش بر این است تا دیدگاه برخی از مستشرقان معاصر غیر مسلمان در این باره، که نگاهی برون دینی به مکتب و مذهب تشیع دارند طرح و با یک نگاه درون دینی با تکیه بر اسناد تاریخی وکلامی مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
اهمیت و ضرورت پرداختن به چنین مباحثی به این دلیل است که خاورشناسان چه در دوره هجوم استعماری و چه در دوران معاصر که نگاهی به اصطلاح علمی به اسلام و بخصوص تشیع دارند، کلامشان بار معنایی خاصی دارد.مؤید این مطلب را می توان به وضوح در مقاله آقای اتان کلبرگ با نام از امامیه تا اثنی عشریه[2] را دید.نگاهي كه مستشرقان در پيدا شدن مذهب شيعه دارند، تشيع را يك مكتب همه جانبه به صورت امروزه از آغاز رسالت پیامبر(ص)نميدانند.بلكه معتقدند تشيع به تدريج در يك فرايند زماني شكل و تكامل يافت.این اعتقاد خلاف عقیده شیعه و حتی برخی نقلیات منابع سنی است. لذا در این تحقیق با روشی تحلیلی به موضوع نگاه می شود.
تعریف واژه مستشرق(شرق شناس)
شرق شناسی که در زبان فارسی خاورشناسی و در زبان عربی استشراق و در انگلیسی (Orientalism )[3] خوانده می شود، مطالعه و پژوهش درباره تاریخ، فرهنگ، سیاست و اقتصاد و….. همه جنبه های مربوط به شرق است.
از نظر ادوارد سعید:
«تعریف شرق شناسی آن است که بر اساس آن هر کس که به تدریس، نوشتن و پژوهش پیرامون شرق بپردازد، چه انسان شناسی باشد و چه جامعه شناسی و یا تاریخ، شرق شناسی خواهد بود.»[4]
شرق شناسی توسط مستشرقان در دوره های مختلف تاریخی صورت گرفته و هر دوره دارای رویکرد خاصی است.اندیشمندان غربی فعال در این زمینه مدعی هستند که با پژوهشهای عینیت گرا در مورد شرق توانسته اند نکات و زوایای پنهان را به شرقیان بشناسانند که مردم شرق خود توانایی رسیدن به آن را نداشته اند.[5] لذا زمان حضور آنان در شرق، موضوعات مورد مطالعه و بررسی های آنان، علت و انگیزه های تحقیق و پژوهش توسط آنها از جمله نکاتی است که هنگام تحقیق و مطالعه بر روی آثارشان باید مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار گیرد.
پیشینه شیعه پژوهی از سوی مستشرقان
آشنایی خاورشناسان و غربیان با اسلام و تشیع به صورت رسمی به زمان جنگ های صلیبی باز می گردد. [6]اما گزارش های تاریخی حاکی است که ارتباط بین دولت های شیعی و مستشرقان، در قبل از این برخورد نیز صورت گرفته است. از قرون وسطی به بعد، مستشرقان با اهداف عمدتا سیاسی[7] به شیعیان بیشتر توجه می کردند.لذا کار علمی منظمی در این دوره صورت نگرفته است.
چنان که در آثار افرادی چون مارکوپولو و….وبرخی سفرنامه ها، تنها اطلاعات پراکنده ای درباره عقاید و آراء آیین تشیع یافت می شود که در برخی از این گزارشها اشکالات اساسی وجود دارد.به نظر می رسد اینان بیشتر مطالب خود را بر اساس عملکرد عوام از شیعیان[8] و گاهی هم از اسماعیلیان و غلات گرفته و این رفتار آنان را، متعلق به شیعه اعتقادی اثنی عشری می دانند.به عبارت دیگر رفتارهای پیروان تشیع (به معنای عام) را معیار عقاید صحیح شیعه امامیه فرض، و آنرا به مکتب تشیع نسبت داده اند.در نتیجه حقیقت مذهب تشیع آن گونه که شایسته است به دنیای غرب، که چشم به دهان مستشرقین خود دوخته اند معرفی نشده است.
در تأیید این مطلب هاینزهالم می نویسد:
تحقیقات در مورد شیعه به عنوان یک آیین مستقل هنوز خارج از چارچوب مطالعات کلی اسلامی صورت نگرفته است.مطالعه تطبیقی ادیان به تازگی، شروع به شناخت تشیع کرده است.»[9]
رویکردهای اخیر مستشرقان درباره تشیع حاکی از آن است که شیعه پژوهی در غرب همانند اسلام پژوهی مورد توجه قرار نگرفت. بلکه در سالهای اخیر به این امر توجه مناسبی شده است.در گذشته اگرچه نمی توان همه موارد را استقراء کرد اما انگیزه های اغلب استعماری آنان در نگاه به تشیع بسیار واضح است.در دوران معاصر نیز که تحقیق و پژوهش در این درباره رنگ و لعاب علمی به خود گرفته در بررسی تعدادی از این آثار، نگاه آنان به پیدایش تشیع خیلی تغییر نکرده است.
اکنون در کرسی های اسلام شناسی و شیعه شناسی، موسسات، نهادها و دانشگاههای مختلف، دانشجويان و اساتید غربی و شرقی در انتهاي مقاطع مختلف تحصيلي، مقالات، پايان نامه ها و پروژه هايي درباره تشیع می نویسند.به عنوان نمونه برخی از این آثار به شرح ذیل است:
نقش سیاسی امامت در اصول تشیع: بررسي موردي امام علی (ع)، شیعه،[10] ،از امامیه تا اثنی عشریه اثر اتان کلبرگ، کتاب جانشینی محمد تألیف مادلونگ، کتاب«تشیع»،اثر هاینز هالم،و….
در این آثار، فعالیت علمی مستشرقان درباره تشیع به وضوح مشهود است.اکثر این پژوهشگران نگاه شان به تشیع تغییر نکرده و بیشتر تلاش آن ها در صدد شناسایی قدرت شیعه در منطقه خاور میانه متمرکز است.
اکنون با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق تلاش بر آن است تا دیدگاه مستشرقانی که بیشتر آنان معاصر بوده و از شیعه شناختی متفاوت با عقاید شیعه دارند، در باره آغاز پیدایش تشیع طرح و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
دیدگاه مستشرقان درباره خواستگاه تشیع
خواستگاه تشیع موضوعی است بسیار مهم که از سوی مستشرقان و مورخان سنی مذهب مورد توجه قرار گرفته و هر کدام از این پژوهشگران بر اساس تحلیلها و خط مشی فکری و یا منابع و متون تاریخی و کلامی خود، زمانی را برای آغاز تشیع به عنوان یک حزب سیاسی که در مقابل جریان خلافت اسلامی جبهه گرفته مطرح می کنند.نویسندگان و محققان غربی در تلاش برای معرفی شیعیان از حیث تاریخی و فکری ابتدا تشیع را از نگاه خود شیعیان تعریف و سپس به بحث خواستگاه و پیدایش تشیع از دید و نگاه خود می پردازند و برای این موضوع دلایلی می آورند.
بطور کلی اظهار نظرها، درباره پیدایش شیعه به دو دسته تقسیم می شود:
1.تشیع ریشه در دوره رسول خدا(ص)دارد.[11]
در این نگاه، تشیع برخاسته از متن دعوت اسلامی و آغاز آن همزمان با شکل گیری اسلام است.
2.تشیع زائیده تحولات و حوادث سیاسی و فکری بعد از رحلت پیامبر است.
در این دیدگاه تشیع همانند و در عرض دیگر تحولات سیاسی و فکری و بسان رویدادی ناگهانی که بعد از وفات پیامبر(ص) به منصه ظهور رسیده در نظر گرفته می شود.صاحبان این نظریه بر اساس نوع و زمان تحولات فکری و سیاسی به چند دسته تقسیم می شوند:
الف.عده ای قائلند تشیع بعد از وفات پیامبر(ص)در روز سقیفه پدید آمده است.[12]
ب.برخی نیز معتقدند تشیع در روز فتنه الدار یعنی حوادث اواخر خلافت خلیفه سوم و جریان شورش مسلمانان که منجر به قتل وی شد به وجود آمده است.به اعتقاد این گروه بعد از این ماجرا، پیروان علی(ع)که همان شیعیان بودند، در مقابل خون خواهان عثمان و به اصطلاح عثمانیان قرار گرفتند.[13]
ج.گروهی اعتقاد دارند که تشیع بعد از جنگ جمل،تا شهادت علی(ع) به وجود آمده است.[14]
د.برخی نیز برآمدن شیعه را در واقعه کربلا می دانند. [15]
ر.عده ای نیز پیدایش آنرا از سوی ایرانیان میدانند.[16]
با توجه به اهمیت و محوریت موضوع، در آغاز نظریه گروه دوم- یعنی قائلین به پیدایش تشیع بعد از وفات رسول خدا(ص)- ارائه و به نقد و بررسی آن پرداخته می شود و سپس در بخش دیگر نظریه گروه اول- یعنی قائلین به وجود اصطلاح تشیع در زمان رسول خدا(ص)- که اعتقاد اصلی شیعه است، به عنوان نقدی بر نظریه دوم مطرح می شود.
الف.پیدایش تشیع در روز سقیفه
روز وفات رسول خدا(ص)، انصار در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند.خبر به ابوبکر و عمر رسید.آنان به سرعت خود را به آنجا رساندند.انصار خود را محق جانشینی پیامبر(ص)می دانستند. مهاجران و قریش با استدلال بر اینکه از خویشان و نزدیکان پیامبرند خود را سزاوارتر معرفی می کردند.رقابت در میان انصار از طرفی و اتحاد در میان مهاجران حاضر در سقیفه، کار را برای ابوبکر هموار کرد.هر چند حباب بن منذر در دفاع از جانشینی علی(ع) سخن راند ولی عدم حضور بنی هاشم و یاران با وفای حضرت(ع) این ندا را در نطفه خفه کرد.اعترضات دیگران از جمله عباس عموی پیامبر(ص)و فضل بن عباس، و دیگران نیز در پس این مجلس مؤثر نشد.[17]
اغلب مستشرقان بر اساس برداشتهای خود از منابع و متون تاریخی و کلامی اهل سنت جریان اختلاف بر سر جانشینی پیامبر(ص)در سقیفه را عامل پیدایش دو مذهب شیعه و سنی می دانند و از وجود یاران و پیروان علی(ع) و احادیث وارده از پیامبر(ص)در باره این گروه، در قبل از سقیفه هیچ گونه اشاره ای نمی کنند.در این نگاه تشیع همانند و در عرض دیگر تحولات سیاسی و فکری و بسان رویدادی ناگهانی که در پی کسب قدرت است به نظر می رسد.از جمله قائلین به این نظریه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1)آر،لالانی:
از لحاظ تاریخی،ریشه اسلام شیعی به زمان بلافصل بعد از رحلت حضرت محمد(ص) می رسد که عده ای از صحابه پیامبر(ص)، در سقیفه بنی ساعده در مدینه ابوبکر را به جانشینی برگزیدند.[18]
2)دوایت م.رونالدسن:
به خاطر موضوع خلافت و جانشینی جدایی بزرگی در اسلام به وجود آمد و چه کسی جانشین محمد(ص)خواهد شد؟آیا او دامادش و برادر دینی و هم قسمش را خلیفه میکند؟و یا اینکه معتقد بود عامه مردم باید خلیفه را انتخاب کنند؟این مسأله جانشینی، اسلام را به دو طیف تقسیم کرد.[19]
3)برنارد لویس:
شکاف بین سنی و شیعیان در آغاز به صورت یک عدم توافق سیاسی بر سر مسأله رهبری امت اسلامی بود.ماجرای جدا شدن شیعیان از اهل سنت با مشاجره بر سر انتخاب خلیفه ،رهبر امت و کشور آغاز شد.[20]
4)فرانسوا توال:
فهم پدیده تشیع از نظر ژئوپلیتیک مقتضی تفکیک دو وجه یا منظر است.اولین وجه، به شکل گیری تشیع مربوط است که پس از رحلت پیامبر(ص)در مدتی نزدیک به 150 سال در مقام یک اعتراض سیاسی نسبت به جانشینی پیامبر(ص) در رأس امت نوپای اسلامی شکل گرفت.
خلفای نخستین که نقش ریاست مذهب و سیاست را همزمان عهده دار بودند، از میان صحابه پیامبر(ص) منصوب شدند.اعتراضات سیاسی نیز از همین زمان آغاز می شود. [21]
5)جان نورمن هالیستر:
تمام مطالعاتی که درباره شیعه صورت گرفته انسان را بی درنگ به مقام علی(ع)و مناسبات او با پیامبر باز میگرداند.این امر موجب پیدا شدن بزرگترین انشعاب در اسلام گردیده است.این انشقاق به مجرد درگذشت محمد(ص) و عنوان شدن مسئله جانشینی پدید آمد.[22]
در نگاه این گروه از مستشرقان به پیدایش تشیع، نزاع برای کسب قدرت سیاسی بعد از وفات پیامبر(ص) به عنوان عامل اصلی پیدایش این مذهب بیان شده است و مفهوم آن این است که مذهب تشیع هیچ گونه سابقه، و مبانی اعتقادی و کلامی ندارد.
مبداٌ تاریخ ورود تشیع در شبه قاره هند وپاکستان به دوران خلافت حضرت علی (ع) برمی گردد . در زمان خلافت آن حضرت حارث بن مره عبدی از طرف ایشان ماٌمور فتح قیقان و برخی بلاد دیگر سند گردید . همچنین در سال 36 هجری پس از واقعه جمل ، حسکه بن عتاب حبطی وعمران بن فیض ( از خوارج ) به سیستان وارد شدند و آنجا را تصرف کردند . آنگاه حضرت علی (ع) با اعزام عبد الرحمن بن جرو الطا ئی دوباره سیستان را از وجود خوارج پاک نمود . (1)
در همین ایام تعدادی از پیروان حضرت علی(ع) در سند حضور داشتند در این باره سید عباس اطهر رضوی نویسنده کتاب شیعه در هند می نویسد : بخشی از مردم جت (زط) در منطقه سند (قیقان) ارادتی عمیق نسبت به علی (ع) داشتند تا آنجا که بعضی از آنان با انتساب الوهیت به آن حضرت موجب برانگیخته شدن خشم حضرت علی (ع) شدند . (2) ایشان تعدادی از این مردم را به نگهبانی بیت المال بصره گماشت . در همین کم وبیش در غور نیز پیروان مذهب شیعه وجود داشتند . شنسب رئیس قبیله شنسب و حاکم غور که فاتح شمال هند بود پس از آگاهی از مقام وشخصیت حضرت علی (ع) به وسیله بازرگانان ، عازم کوفه گردید و به دیدار آن حضرت نائل شد . ابو عمر منهاج الدین ( معروف به قاضی منهاج سراج جوزجانی ) مولف کتاب طبقات ناصری می گوید : ایشان ( سلاطین شنسبانی ) را شنسبانیان خوانند به نسبت پدری که بعد از نقل فرزندان ضحاک در بلاد غور بزرگ شد و شهم وقوی رسید و نام گرفت و غالب ظن آن است که در عهد خلافت امیر المونین علی – رضی ا… ) بر دست علی – کرم ا … وجهه – ایمان آورد و از وی عهدی و لوایی بستند وهر که از آن خاندان به تخت نشستی آن عهد ولوای علی (ع) بدو دادندی ومحبت ائمه و اهل البیت مصطفی (ص)در اعتقاد ایشان راسخ بود . (3)
سلاطین دودمان شنسبانی چهار گروه بودند که چهار مرکزیت داشتند : فیروزکوه ، بامیان ،غزنی و هندوستان . در دوران شنسب شعار اسلام تا بینهایت بلاد هندوستان که به دریای چین متصل است ، ظاهر گشت . (4) دوستداران اهل بیت (ع) در سند ارتباط خود را با ائمه اطهار و سایر بزرگان شیعه در مدینه وعراق را در عصر حکومت اموی ها وعباسی ها حفظ کردند . جمعی از سندی ها به عنوان خدمت کار در محضر ائمه معصوم (ع) خدمت می کردند مانند حوریه سندیه همسر امام سجاد (ع) که زید شهید از او بدنیا آمد و غلام زید شهید سندی بود و در منزل امام صادق (ع) خدمت می کرد و فتح بن عبد ا… سندی ( ابو نصر ) ، غلام آل حسن به حکم که بعداً آزاد شد ویکی از فقها ومتکلمان معروف گردید . عده ای نیز به قصد زیارت ائمه اطهار (ع) از سند به مدینه آمدند ، مانند عالم نصرانی که از سند به محضر امام رضا رسید ودر مجلس مباحثه با جاثلیق اسلام آورد (5) وابو اسماعیل سندی که به خدمت امام رضا (ع) رسید همچنین هیاٌتی از طرف پادشاه سند وبعداً خود شاه با هدایای زیاد به خدمت امام کاظم (ع) آمدند واسلام آوردند . (6)
همچنین تعدادی از رجال سندی مانند ابراهیم سندی ، ابان سندی ، خلاد سندی ، فرج سندی ، سندی بن ربیع ، صباح بن نصر سندی و ابو معشر سندی در حلقه شاگردان امام علمی امام صادق (ع) ودیگر ائمه اطهار (ع) قرار داشتند که بعضی از آنها به مراتب عالی فقه و حدیث وکلام نیز دست یافتند . عده ای از پیروان زید شهید سندی بودند وفردی به نام زیاد هندی سندی در سال 121 هجری در رکاب زید بن زین العابدین (ع) جنگید و کشته شد . در دوران بنی امیه9 تعدادی از شیعیان از اذیت وآزار خلفای اموی به سند و غور وخراسان پناه آوردند . (7)
در سال های 140 و141 هجری منصور خلیفه دوم عباسی ، عمرو بن حفص معروف به هزار مرد را به عنوان فرماندار سند تعیین کرد . عمرو بن حفص یکی از شیعیان حضرت علی (ع) بود او از قیام محمد و ابراهیم پسران عبد ا… بن حسن (ع) علیه منصور عباسی در سال 145 هجری حمایت کرد وبه عبد ا… اشتر پسر محمد بن عبد ا… پناه داد و زمینه اقامت و سکونت او را در سند فراهم آورد عبد ا… اشتر مدت ده سال تمام در سند به تبلیغ شیعه پرداخت و قریب 400 تن از دانایان زیدیه گرد او جمع شدند . عبد ا … در زمان هشام بن عمرو تغلبی که به جای عمرو بن حفص به عنوان حاکم سند تعیین شده بود کشته شد و طرفداران او در تمام نقاط سند پراکنده شدند . در قرن سوم ابو عبدا … جعفر بن محمد از فرزندان نسل چهارم حضرت علی (ع) وارد ملتان شد و به تبلیغ شیعه اسماعیلی پرداخت . (8)
همچنین در بلوچستان غربی سند حضور شیعه سابقه ای طولانی دارد . سیستان وبلوچستان اولین نواحی بودند که سربازان اسلام در زمان عمر و در زمان علی (ع) بدانجا وارد شدند . در دوران اموی ها که شیعیان به ویژه علویان در جزیره العرب تحت فشار قرار گرفتند تعدادی از انها به طرف هند و از جمله بلوچستان پناه آوردند . بیشتر تاریخ دانان پاکستانی و غربی معتقدند تعدادی از بلوچ ها که طرفدار اهل بیت (ع) بودند پس از شهادت امام حسین (ع) از طرف کربلا به سمت حلب کوچ کردند و سپس از راه کردستان و دامنه کوه های البرز به سیستان ، مکران و کچئی مهاجرت نمودند . (9)
جغرافی دانان قرن چهارم مانند شمس الدین محمد مقدسی در کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم وابواسحاق ابراهیم اصطخری در کتاب ممالک ومسالک ، بلوچ های ساکن کرمان را شیعه دانسته اند . اصطخری میگوید : غالب بر اهل رود بار وقوهستان ابی غانم و بلوص (بلوچ) ومنوگان مذهب شیعه است . (10) همچنین نویسنده کتاب تاریخ بلوچ وبلوچستان راجع به اقوام بلوچ ومذهب آنان مطالب صحیح تر و مستند تری نسبت به مستشرقین ابراز می دارد وی سابقه تاریخی و نژادی مردم بلوچ را از مسئله مذهب جدا دانسته و می نویسد : بلوچ ها احتمالاً با کرد ها هم نژاد هستند و در حوالی 853 قبل از می لاد به بلوچستان آنده اند و یا از اقوام آسیای میانه وایرانی هستن که قریب 3800 سال قبل از میلاد مسیح به این ناحیه مهاجرت کرده اند . (11) اما اکراد بلوچ که در نواحی توران ، مکران وسیستان زندگی می کردند در زمان خلیفه دوم با اسلام آشنا شدند و در زمان حضرت علی (ع) جزو قلمرو خلافت آن حضرت قرار گرفتند . به همین دلیل وفاداری خود را نسبت به حضرت علی (ع) در دوران مخالفت آن حضرت با معاویه حفظ کردند . (12)
معاویه با آگاهی از وفاداری این مردم نسبت به حضرت علی (ع) سعی می کرد با دلجویی از آنها رضایت وسکوتشان را فراهم نماید . (13) پس از فوت معاویه و روی کار آمدن یزید و به شهادت رساندن امام حسین (ع) مردم حجاز وعراق وایران از یزید نفرت پیدا کردند و قبایل اکراد بلوچ به طرفداری از مظلومیت امام حسین (ع) عزاداری برپاکردند ودر این عزاداری 116 قبیله بلوچ شرکت کردند . (14) این واقعیت از طرف تاریخ پژوهان شبه قاره وحتی غیر انها پذیرفته شده است که مذهب اولیه مردم بلوچ شیعه دوالزده امامی بوده که آثار آن در فرهنگ و تاریخ و سنت های این مردم به خوبی نمایان ومشهود است . ( 15) بلوچ ها در گذشته نتنها پاسداران تشیع در نواحی ایالت بوچستان امروزی بوده اند بلکه مبلغان و مروجان شیعه در سند وپنجاب نیز بوده اند . محمد قاسم فرشته نویسنده تاریخ فرشته معتقد است : میر شهداد بلوچ پسر چاکر خان بنیانگذار ومروج شیعه در ملتان بشمار می رود . (16)
در ایام حکومت حسن لنکاه (متولد 904 یا 905 هجری ) شیعه مذهب بر ملتان ، ملک سهراب بلوچ همراه قوم خود روهیله وسرداران قبیله سهیلیه ( جام با یزید ) و جام ابراهیم به ترتیب از کجئی ومکران و سند به ملتان مهاجرت کردند واز طرف حسین لنکاه در نواحی قلعه کوت کرور تا دنکوت ( دهنکوت ) و سنیت پور مستقر شدند . (17) به همین دلیل اکثریت قاطع بلوچ های سند و پنجاب شیعه هستند . در سال 880 هجری که سلطان محمد شاه گجراتی پنجاب را فتح کرد و وارد سرزمین شور شد نیرو های او گزارش دادند : در عقب ولایت شور مملکتی است سند نام که تعلق به پادشاه سند دارد چهار هزار دارد از قبیله بلوچ در انجا متوطن اند وچهار هزار مرد از میان الوس ( مردم ) بیرون می ایند ودر تیراندازی مو می شکافند و بلوچان همه رافضی مذهب اند و جبان نیز به تبعیت آنها مذهب رافضیان پیش گرفتند . (18)
شیعیان اسماعیلی از قرن سوم هجری به سرزمین پاکستان راه یافتند . ملتان شهر مهم پنجاب اولین شهری بود که توجه اسماعیلیان را به خود جلب کرد . در سال 270 هجری / 883 میلادی هیثم داعی اسماعیلی از طرف منصور الیمان ، داعی یمنی به سند اعزام شد وهمزمان با آن هیئت تبلیغی اسماعیلیان در ملتان به ترویج افکار وعقاید خود مشغول بود (19) ظاهراً در سال 287 هجری / 900 میلادی عبدا لله قرمطی ملتانن را تصرف کرده ودر سال 373 هجری / 983- 984 میلادی اسماعیلیان ملتان به کمک عزیز ، خلیفه فاطمی مصر بر ملتان مسلط گردیده وخطبه به نام فاطمیان خوانده است . (20) اما در سال های 396 – 398 هجری سلطان محمود غزنوی ابوالفتح داود قرمطی حاکم اسماعیلی مذهب ملتان را سرنگون و ملتان را به تصرف خود درآورد .
حمله سلطان محمود هرچند توانست حکومت اسماعیلی را از میان بردارد و جمع کثیری از افراد این فرقه را به قتل برساند ، اما نتوانست به نفوذ این فرقه کاملاً خاتمه بخشد اینان کم وبیش حضور خود را در ملتان حفظ کردند و در سال 946 هجری با انتقال مقر داعی مطلق یوسف بن سلیمان از یمن به هند این فعالیت ها گسترش یافت ومناطق شمالی پاکستان (گلگیت و بلتستان) را نیز فرا گرفت .
شیعیان هند از قرن پنجم هجری حضور خود را در صحنه سیاسی تثبیت کردند وبه ایجاد حکومت های مستقل محلی دست یافتند . دو خانواده سومره وسما که اصالتاً از نژاد عرب بودند از قرن پنجم تا نیمه اول قرن دهم هجری به ترتیب بر سند حکومت کردند . از نظر تعدادی از مورخان هندی – پاکستانی ، سومره دارای مذهب شیعه بودند . این خانواده در اواخر عمر سلطنت غزنویان با استفاده از ضعف و آشفتگی سلاطین غزنی در ناحیه سند اعلان استقلال کردند وحکومت مستقل تشکیل دادند . حکومت سومره ها از سال 445 تا 831 هجری ادامه یافت . پس از آن قبیله سما تا سال 923 هجری عنان حکومت سند را در دست داشت . (21) در دوران حکومت این خانواده ، تبلیغ تشیع در سند رونق یافت و مدارس دینی در شهر های سهون ، تهته ، دربیله ونصر پور تاٌسیس گردید وتعدادی از علمای برجسته از ایران به این نواحی هجرت کردند . (22)
به طور کلی قرن دهم و یازدهم دوران اقتدار سیاسی و فرهنگی شیعیان در شبه قاره بشمار می آید . پادشاهان بهمنی ( 748 – 933 هجری / 1347 – 1536 میلادی ) که مرکز آنها در دکن قرار داشت ، اولین شاهانی بودند که در خارج از جلگه سند به رشد اجتماعی و سیاسی شیعیان کمک نمودند هرچند خود شاهان بهمنی پیرو مذهب اهل سنت بودند اما اعتدال آنان در مواجهه با مسائل مذهبی وحتی گرایش آنان به مذهب شیعه و جذب قابل توجه نیرو های شیعه مذهب از اقوام ترک ، ایرانی و مغول در ارتش خود ، زمینه های مساعدی برای رشد سیاسی شیعیان فراهم کرد . (23) برخی از شاهان بهمنی مانند شهاب الدین احمد اول ( 824 / 1421 ) احمد شاه ولی بهمنی و علاء الدین حسسین گرایش شیعی داشتند .
در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم حکومت بهمنی ها از هم فرو پاشید و سرزمین تحت سلطه آنان میان سه سلسله عادل شاهی ، نظام شاهی و قطب شاهی مه همه شیعه مذهب بودند و مذهب تشیع را دین رسمی دولت های خود اعلام کردند تقسیم شد . سلسله های عادل شاهیان بیجاپور ، نظام شاهی احمد نگر و قطب شاهان گلکنده در مجموع نقش کلیدی در گسترش شیعه به عهده داشتند . بنیانگذار سلسله عادل شاهی یوسف عادل شاه رومی از درباریان محمود کاوان و محمد شاه بهمنی بود که پس از در گذشت محمد شاه بهمنی بر سپاه خود افزود و در سال 895 یا 895 هجری در ایالت بیجاپور که یکی از ایالات پادشاهی بهمنی بود استقلال خود را اعلام کرد و او اولین خطبه را به نام دوازده امام (ع) در نماز جمعه شهر ایراد کرد . (24)
فهرست منابع
1 – ابن اثیر . تاریخ کامل ابن اثیر . ج 3
2 – سید عباس اطهر رضوی . شیعه در هند ج اول . ص 229
3 – قاضی منهاج سراج جوزجانی . طبقات ناصری ج اول . صص 319 – 320
4 – همان منبع . ص 323
5 – محمد باقر مجلسی . بحار الانوار . ج 49 . ص 77
6 – میرزا امام علی بیگ . سند و اهلبیت (ع) . ص 45 و 46 . ( نقل از بحار الانوار مجلسی ) .
7 – ابن اثیر . تاریخ کامل ابن اثیر . ج پنجم . صص 595 و 596
8 – سید عباس اطهر رضوی . شیعه در هند . صص 234- 235
9 – بهادر لاله هتورام . تاریخ بلوچستان . صص 8 – 13
10 – ابراهیم استخری . ممالک و مسالک . ص 167
11 – میر نصیر خان احمد زهی . تاریخ بلوچ و بلوچستان . ص 10 – 13
12 – همان منبع . ج سوم . ص 20
13 – همان منبع . ص 55
14 – همان منبع . ص 74- 75
15 – شیعیان پاکستان . محمد اکرم عارفی . ص . موسسه شیعه شناسی . قم 1385
16 – محمد قاسم فرشته . تاریخ فرشته . ج دوم . ص 90
17 – همان منبع . ص 918
18 – محمد قاسم فرشته . تاریخ فرشته ( نسخه فارسی ) . ج دوم ص 199
19 – سید عباس اطهر رضوی . شیعه در هند ج اول . ص 236
20 – مان منبع . ص 236 – 237
21 – میرزا امام علی بیگ . سند و اهلبیت . ص 90 – 95
22 – همان منبع . ص 99 – 100
23 – عزیز احمد . تاریخ تفکر اسلامی در هند . ص 28
24 – محمد قاسم فرشته . تاریخ فرشته . ج دوم ص 88