همایون بهزادی

فوتبال ایران سرطلایی اش را از دست داد. بهزادی مدت ها با بیماری ریوی و قلبی دست و پنجه نرم می کرد.

همایون بهزادی حوالی ساعت یک بامداد جمعه جان به جان آفرین تسلیم کرد.

پرسپولیسی ها دومین عضو خانواده شان را پس از هادی نوروزی در سال جاری از دست دادند.

بهزادی سال ها رئیس و عضو کمیته پیشکسوتان فدراسیون فوتبال هم بود.

به این ترتیب در کمتر از یک هفته فوتبال ایران شاهد درگذشت یکی دیگر از پیشکسوتانش بود. پس از رضا احدی که ملقب به رودی فولر بود، فوتبال ایران همایون بهزادی ملقب به سرطلایی را از دست داد.

بهزادی در زمان بازی اش در پرسپولیس و تیم ملی، یکی از بهترین مهاجمان زمان خودش بود و در قدرت سر زنی نظیر و مانند نداشت. به خاطر قدرت سرزنی و گلزنی اش و همچنین پرش های بلندش به همایون سرطلایی معروف شده بود.

مراسم تشییع مرحوم همایون بهزادی فردا ساعت ۹ صبح در ورزشگاه شهید شیرودی برگزار خواهد شد.

گواهی فوت همایون بهزادی
گواهی فوت همایون بهزادی
زندگی نامه همایون بهزادی

همایون بهزادی، ملقب به سرطلایی در چهاردهمین روز دی‌ماه سال ۱۳۲۰ در خرم آباد به دنیا آمده است.

خانواده بهزادی تهرانی هستند اما پدر او به واسطه شغل نظامی در ماموریت به سر می‌برد اما ستاره طلایی فوتبال ما در یک روز سرد خارج از موطن اصلی دیده به جهان گشود.دیری نگذشت که خانواده به تهران برگشتند. همایون بهزادی، خیلی زود با توپ مانوس شد و تنها ۱۲ سال داشت که در تیم‌های زیرگروه شاهین عضو شد. تیم‌های کودک شاهین، کولاک، سیمرغ و بالاخره بزرگسالان شاهین، مسیر ترقی او بود. همایون در سال ۱۳۳۷ رهسپار تیم بزرگسالان باشگاه شاهین شد. دکتر عباس اکرامی، سرمربی وقت تیم شاهین اعتقاد بسیار به اخلاق و علم داشت. به همین خاطر وقتی یک بار همایون بهزادی، از سر کلاس و مدرسه گذشت و به تمرین شاهین رفت، با سیلی اکرامی مواجه شد. اکرامی به بهزادی یادآور شد که اینجا در مکتب فوتبال شاهین، اخلاق و علم بر فوتبال برتری دارند.

***در سال ۱۳۳۸، همایون ۱۸ ساله برای تیم ملی فوتبال انتخاب شد تا به کرالای هندوستان برود و در مسابقات فوتبال مقدماتی جام ملت‌های آسیا حضور یابد. مادر همایون که می‌دید فرزندش با امتحانات تحصیلی مواجه شده‌، همایون را از خیر سفر به هندوستان منصرف کرد. همین ممانعت، اولین حضور بهزادی را در تیم ملی سه سال به تاخیر انداخت. تیم ملی از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ بازی نداشت و به همین دلیل حضور همایون در تیم ملی تا سال ۴۱ به عقب افتاد. در خرداد سال ۱۳۴۱، سرطلایی فوتبال در جریان دیدار دوستانه تیم‌های ملی ایران و عراق، در حالی که ۲۰ سال و ۵ ماه سن داشت پیراهن تیم ملی فوتبال را بعد از ۳ سال رسماً بر تن خود کرد و تا ۱۰ سال صاحب این پیراهن عزیز و مقدس بود.

در مسابقات مقدماتی المپیک ۱۹۶۴ توکیو، مثلث رویایی خط حمله تیم ملی شامل همایون بهزدادی، حمید شیرزادگان و مرحوم دهداری به تاراج حریفان پرداخت. ایران با قدرت‌نمایی مثلث هنرمند شاهین به المپیک صعود کرد اما بازیکنان تیم شاهین به خاطر روابط حاکم در فوتبال ایران و اعتقاد به نادیده گرفته شدن حقوق شاهینی‌ها، از حضور در مسابقات تدارکاتی قبل از المپیک توکیو سرباز زدند و به همین دلیل از حضور در مسابقات فوتبال المپیک ۱۹۶۴ توکیو محروم شدند. بازیکنان شاهینی تیم ملی یک سال محروم بودند اما در سال ۱۳۴۴ با وساطت مرحوم غلامرضا تختی حاضر شدند به تیم ملی بازگردند. همایون بهزدای به تیم ملی برگشت و در مسابقات فوتبال جام عمران منطقه‌ای – سنتو- یکی از بهترین یاران تیم ملی فوتبال کشورمان شد. در سال ۱۳۴۵ تیم ملی ایران، نایب قهرمان بازی‌های آسیایی ۱۹۶۶ بانکوک شد و همایون بهزادی در ۲۵ سالگی برای اولین بار حضور در عرصه یک فینال مهم آسیایی را تجربه کرد. یک سال بعد، باشگاه شاهین که بارها، با مسوولان ورزش و فدراسیون فوتبال دچار اختلاف شده بود منحل شد و یاران این تیم در آستانه پیوستن به تیم‌های دیگر بودند. همایون بهزادی می‌خواست به عقاب یا پاس برود، اما تشکیل تیم پرسپولیس، یاران شاهین را به دور هم حفظ کرد. همایون بهزادی برای اولین بار در روز ۱۶ فروردین سال ۱۳۴۷ در حالی که ۲۶ سال و سه ماه داشت پیراهن پرسپولیس را در بازی دوستانه مقابل تیم فوتبال استقلال تهران بر تن کرد. یک ماه بعد، بهترین روزهای همایون بهزادی در فوتبال بود. با درخشش فوق‌العاده و ۴ گلی که او در ۴ بازی زد تیم ملی فوتبال ایران در مسابقات چهارمین دوره جام ملت‌های آسیا که به میزبانی ایران برگزار می‌شد هر چهار حریف خود را شکست داد و قهرمان شد اما همایون بهزادی به شدت دچار مصدومیت شد. در پرسپولیس سال ۴۷، دوران نقاهت بعد از مصدومیت را سپری کرد اما در سال ۴۸ وقتی پرسپولیسی‌ها دسته‌جمعی به پیکان پیوستند، یک بار دیگر قدرت‌نمایی کرد و یک سال بسیار خوب را در این تیم گذراند. سالی که با قهرمانی در مسابقات تهران و جام بین‌المللی دوستی توام بود.

***با نظر و خواست او، یاران پرسپولیس، از پیکان به تیم خود برگشتند. در شهریور سال ۴۹ که این اتفاق رخ داد، همایون که ۲۸ سال و ۸ ماه داشت همه‌کاره تیم شده و در واقع بعد از علی عبده، دومین قدرت تصمیم‌گیر در پرسپولیس بود. آلن راجرز انگلیسی، سرمربی پیکان در سال ۵۰ به پیشنهاد همایون بهزادی و تایید علی عبده به ایران برگشت و پرسپولیس با حضور او در سال‌های ۵۰ و ۵۲ قهرمان لیگ کشور شد. یکی از صحنه‌های ماندگار این رقابت‌ها در روز ۱۶ شهریور سال ۵۲ رخ داد. پرسپولیس در جریان مسابقات لیگ اول تخت جمشید تاج سابق را ۶- صفر برد و همایون بهزادی، سه گل از ۶ گل پرسپولیس را در حالی که هم مصدوم بود و هم ۳۱ سال و ۸ ماه داشت به ثمر رساند. بعد از کناره‌گیری راجرز از سرمربیگری پرسپولیس، همایون بهزادی در زمستان ۵۳ سرمربی پرسپولیس شد. او رویه جوانگرایی را پیش گرفت و به جای کلانی، کاشانی، طاووسی، بیوک وطن خواه و… در ترکیب پرسپولیس از وجود محمدرضا زادمهر، محمدحسین دادکان، بیژن ذوالفقارنسب و… بهره برد. پرسپولیس در اردیبهشت سال ۵۴ به استقلال ۳- یک باخت. اتهام دوپینگ به یاران تاج سابق که از سوی همایون بهزادی زده شد، اتهام ثابت شده‌ای بود اما به خاطر مسائل امنیتی، روی صورت مساله سرپوش گذاشته شد، بهزادی به خاطر ناراحتی روحی ایجاد شده از این مساله، از پرسپولیس کناره‌گیری کرد. او در آبان ۵۴ در جریان دیدار تیم‌های پرسپولیس و نفتیانیک باکو، در حالی که ۳۳ سال و ۱۰ ماه داشت برای همیشه از فوتبال خداحافظی کرد.

*** بعد از ترک تیم فوتبال پرسپولیس، همایون بهزادی تا سال ۵۷ در تیم‌های پایه باشگاه شاهین فعالیت کرد و فعالیت مجدد در فوتبال را از سال‌‌های ابتدایی دهه ۷۰ با حضور در مدارس فوتبال از سر گرفت. بهزادی صاحب دو فرزند به نام‌های شاهین و ملی است که هر کدام در مقطعی فوتبالیست تیم‌هایی مثل شاهین تهران و سپاهان اصفهان بوده‌اند. او در حال حاضر مسوول کمیته پیشکسوتان فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس است.

همایون بهزادی
همایون بهزادی
همایون بهزادی
همایون بهزادی
همایون بهزادی
همایون بهزادی

بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
بارگذاری در نمایه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بررسی

نفسیه روشن و حیوانات مورد علاقه‌اش

حیوانات مورد علاقه‌ نفیسه روشن شاید برای خیلی ها ترسناک باشد. مثلا عکس گرفتن با یک مار دور…