نعمت وجود بابرکت آنان، اغلب تا هستند، ناشناخته است. وقتى‏به جایگاه حساس و مهم و نقش کارگشاى آنان پى مى‏برند که از دست‏بدهند. چه بسیار اختلافها و قهرها و نزاعهاى خانوادگى که پس ازدرگذشت «بزرگ خاندان‏» چهره نشان مى‏دهد و چه بسیار رابطه‏ها ورفت و آمدها که قطع مى‏شود، یا به سردى مى‏گراید، و علت آن فقط ازدنیا رفتن محورى است که مایه دلگرمى، امید، انس و معاشرت فامیل‏است.

رسول خدا(ص) فرمود: «البرکه مع اکابرکم‏»;  .

برکت و خیر ماندگار، همراه بزرگترهاى شماست.

در سخن دیگر فرمود: «الشیخ فى اهله کالنبى فى امته‏»;  .

پیرمرد در میان خانواده‏اش، همچون یک «پیامبر» در میان امتش‏است.

این اشاره به همان نقش محورى، فروغ‏بخشى، صفاآورى، هدایت‏و ارشاد، تجمع و الفت است که در وجود آنان نهفته است. پس اگربزرگترها در فامیل و خانواده، چراغ روشنى‏بخش و محور وحدت وهمدلى و عامل انس و ارتباط و رفت و آمدهاى خانوادگى‏اند، باید این‏جایگاه، محفوظ بماند و مورد حراست و تقویت قرار گیرد.

ب – حرمت‏بزرگترها

رعایت ادب و مقتضاى حق‏شناسى نسبت‏به عمرى تلاش‏صادقانه و ایثارها، گذشتها، دلسوزیها و سوختن و ساختنها که بزرگان‏از خود نشان داده‏اند، آن است که در خانواده‏ها مورد تکریم قرار گیرند،عزیز و محترم باشند، به آنان بى‏مهرى نشود، خاطرشان آزرده نگردد،به توصیه‏ها و راهنماییهایى که از سر سوز و تجربه مى‏دهند، بى‏اعتنایى‏نشود.

خود «بزرگسالى‏» و «سن بالا» در فرهنگ دینى ما احترام دارد. این‏سخن پیامبر خدا(ص) است: «من عرف فضل کبیر لسنه فوقره، آمنه الله تعالى‏من فزع یوم القیامه‏»;  .

هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ‏» را به خاطر سن و سالش‏بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خداى متعال او را از هراس ونگرانى روز قیامت ایمن مى‏دارد.

احترام به بزرگترها و ترحم و مهربانى نسبت‏به کوچکترها، ازدستورالعملهاى اخلاقى اسلام است و کانون خانواده‏ها را گرم و مصفامى‏سازد و این، توصیه امام صادق(ع) است که فرمود:

«لیس منا من لم یوقر کبیرنا و لم یرحم صغیرنا»;  .

کسى که بزرگ ما را احترام نکند و کوچک ما را مورد شفقت وعطوفت قرار ندهد، از ما نیست.

این سخن را نیز از على(ع) به یاد داشته باشیم که فرمود:

«یکرم العالم لعلمه و الکبیر لسنه‏»;  .

دانشمند را به خاطر علمش و بزرگسال را به خاطر سن او، بایداحترام کرد.

اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند،هم رشته‏هاى عاطفى پیوندهاى انسانى از هم گسسته مى‏شود، هم ازرافت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم مى‏شوند، هم نشانه‏بى‏توجهى خود به ارزشها را امضا کرده‏اند. حضرت على(ع) در یکى ازسخنان خویش، ضمن انتقاد از اوضاع زمانه و ناهنجاریهاى رفتارى‏مردم، از جمله بر این دو مساله تاکید مى‏فرماید: ۱- بى‏احترامى‏کوچکترها نسبت‏به بزرگترها ۲- رسیدگى نکردن توانگران به‏نیازمندان:

«انکم فى زمان … لا یعظم صغیرهم کبیرهم و لا یعول غنیهم فقیرهم‏»;  .

شما در زمانه‏اى به سر مى‏برید که کوچک به بزرگ تعظیم و تکریم‏نمى‏کند و ثروتمند، به فقیر رسیدگى نمى‏کند!

نسبت‏به والدین

سالمندان به طور عموم، از احترام برخوردارند. اگر پدر و مادرباشند که این وظیفه، سنگین‏تر و مسؤولیت مضاعف است. قرآن کریم‏از تندى و پرخاش نسبت‏به پدر و مادر پیر نهى مى‏کند و به سخن نیک‏و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رافت در برابر آنان وخیرخواهى و دعا در حق آنان دعوت مى‏کند.

فرمان خداوند، چنین است:

«اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل‏لهما قولا کریما، واخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانى‏صغیرا»;  .

هر گاه یکى از آن دو (پدر و مادر) یا هر دو نزد تو به سن پیرى وسالمندى رسیدند، به آنان اف مگو، آنان را طرد مکن و به آنان سخن‏کریمانه بگو و بال فروتنى را از روى رحمت و شفقت‏براى آنان‏بگستر، و بگو: پروردگارا! همان گونه که مرا در خردسالى‏ام تربیت‏کردند، تو نیز بر آنان رحمت آور.

ادب و احترام نسبت‏به پدر و مادر بزرگسال، آن است که: آنان را به‏اسم، صدا نکنى، به احترامشان برخیزى، از آنان جلوتر راه نروى، باآنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویى، نیازهایشان را برآورى،خدمتگزارى به آنان را وظیفه‏اى بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت وپیرى مراقبت کنى.

در حدیث است که امام باقر(ع) فرموده است: پدرم به مردى‏نگریست که همراه پسرش راه مى‏رفتند و پسر به بازوى پدرش تکیه‏داده بود. پدرم تا زنده بود، با آن جوان (به خاطر این بى‏حرمتى نسبت‏به‏پدرش) صحبت نکرد. .

به همان اندازه که آزردن آنان و «عاق‏» شدن، حرام و نکوهیده است‏و از آن نهى شده است، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکى به‏آنان سفارش شده است و این خدمتگزارى، سبب بهشتى شدن فرزندان‏به شمار آمده است.

«ابراهیم بن‏شعیب‏» گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: پدرم بسیارپیر و سالخورده و ناتوان شده است. هر گاه حاجتى داشته باشد او رابرمى‏داریم و بر دوش مى‏کشیم. حضرت فرمود: «ان استطعت ان تلى ذلک‏منه فافعل و لقمه بیدک، فانه جنه لک غدا»;  اگر بتوانى عهده‏دار کارهاى اوشوى چنین کن، حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار، که این فرداى‏قیامت، براى تو بهشت (یا سپر از آتش: جنه) خواهد بود.

 انتقال فرهنگ

از عمده‏ترین راههاى انتقال یک فرهنگ به نسلهاى آینده، رفتارپدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، ازآن الگو مى‏گیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت‏به‏سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلى یابد، فرزندان ما نیز، این‏فرهنگ را مى‏آموزند و با همین آداب و سنن بار مى‏آیند. کسى که انتظارادب و معرفت و حق‏شناسى از فرزندانش دارد، باید همین حالت رانسبت‏به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از اوبیاموزند.

این یک سنت تاریخى و تاثیر و تاثر از اعمال و رفتار است. هرکس چیزى را درو مى‏کند که کشته است. اگر در حدیث است که «لامیراث کالادب‏»; هیچ ارثى همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندان‏برسد، در این مورد هم مصداق مى‏یابد.

امام على(ع) فرمود:

«وقروا کبارکم، یوقرکم صغارکم‏»;  .

به بزرگانتان احترام کنید، تا کوچکترها هم به شما احترام کنند.

امام صادق(ع) نیز فرموده است:

«بروا آباءکم، یبرکم ابناؤکم‏»;  .

به پدرانتان نیکى کنید، تا فرزندانتان هم به شما نیکى کنند.

این دقیقا برداشت محصول، از زراعتى است که انسان با رفتارش‏در زمین دل و لوح جان کودکان انجام مى‏دهد.

دهقان سالخورده چه خوش گفت‏با پسر.

کاى نور چشم من، بجز از کشته، ندروى!

مهمترین درس تربیتى، آن است که با عمل داده شود. کودکان نیزمستعدترین شاگردانى‏اند که «درسهاى عملى‏» را با دقت، از رفتار مامى‏آموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان ونوجوانان چه انتظارى داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما بااحترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟ این ارتباط متقابل درتاثیرگذاریهاى رفتارى را نمى‏توان نادیده گرفت. به قول معروف، اگراحترام امامزاده، توسط متولى رعایت نشود، از دیگران چه انتظارى‏است؟!

جاى سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه‏»ها و «سراى سالمندان‏»باشد، کانون گرم و بامحبت‏خانه‏هاست، تا چراغ خانه روشن بماند ومحور تجمع و الفت افراد گردند. و از اندیشه آنان نیز استفاده شود.بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارندو مى‏توانند «مشاور» خوبى در تصمیم‏گیریهاى زندگى باشند.

آنچه در آینه جوان بیند.

پیر در خشت‏خام، آن بیند.

این هم بعد دیگرى از برخورد با پیران است.

و چه نیکو سروده است ملک‏الشعراى بهار:

سحرگه به راهى یکى پیر دیدم.

سوى خاک، خم گشته از ناتوانى.

بگفتم: چه گم کرده‏اى اندرین ره؟

بگفتا: جوانى، جوانى، جوانى.

  

لینک دانلود فایل احترام به بزرگترها pdf

 

در صورتی که مقاله کاملتر بهمراه فهرست و منابع ومآخذ درباره این موضوع نیازمندید سری به فروشگاه ما بزنید و مقاله کامل احترام را مشاهده بفرمایید

دانلود مقاله کامل احترام بهمراه فهرست

 

  • تحقیق ادبیات پایداری

    تحقیق ادبیات پایداری

    تحقیق ادبیات پایداری عنوان ادبیات پایداری معمولاً به آثاری اطلاق می‌شود که تحت تأثیر شرایط…
  • تحقیق درباره زبان و ادبیات فارسی

    تحقیق درباره زبان و ادبیات فارسی

    ادبیات و زبان فارسی ادبیات یکی از گونه های هنر است و کلمات ، مصالح و موادی هستند که شاعر و…
  • تحقیق زندگینامه احمد شاملو

    تحقیق زندگینامه احمد شاملو

    احمد شاملو احمد شاملو، شاعر، نویسنده، فرهنگ ‌نویس، ادیب و مترجم ایرانی، در بیست و یکم آذرم…
بارگذاری بیشتر مطالب مرتبط
  • تحقیق ادبیات پایداری

    تحقیق ادبیات پایداری

    تحقیق ادبیات پایداری عنوان ادبیات پایداری معمولاً به آثاری اطلاق می‌شود که تحت تأثیر شرایط…
  • تحقیق درباره زبان و ادبیات فارسی

    تحقیق درباره زبان و ادبیات فارسی

    ادبیات و زبان فارسی ادبیات یکی از گونه های هنر است و کلمات ، مصالح و موادی هستند که شاعر و…
  • تحقیق زندگینامه احمد شاملو

    تحقیق زندگینامه احمد شاملو

    احمد شاملو احمد شاملو، شاعر، نویسنده، فرهنگ ‌نویس، ادیب و مترجم ایرانی، در بیست و یکم آذرم…
بارگذاری در کافه تحقیق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بررسی

تحقیق ادبیات پایداری

تحقیق ادبیات پایداری عنوان ادبیات پایداری معمولاً به آثاری اطلاق می‌شود که تحت تأثیر شرایط…