۱۰ نکته تاپ زیر را زمانی که تجارت خود را شروع می کنید (یا قصد رشد و توسعه آن را دارید) در نظر بگیرید و به آن عمل کنید:
۱٫ تأمین و حفظ امنیت سرمایه
مانع متداول برای اکثر کارآفرینان جوان، تامین امنیت سرمایه موسسات مالی و سرمایه گذاران می باشد، همان طور که Mthandeni Mncube، یکی از معامله گران فارکس و مدیر عامل شرکت Mzansidailyfx بیان نموده است. او می گوید، “من سازمان خود را در سال ۲۰۱۴ با ۱۵۰۰ دلار پس انداز، با استفاده از یک روش بودجه بندی سختگیرانه، راه اندازی نمودم. من سوگند خورده بودم که هرگز یک طرح کسب و کار ننویسم چون نمی خواستم برای گرفتن وام به هیچ بانکی نزدیک شوم. من یاد گرفتم که کسی می تواند کارها را به شکلی متفاوت انجام دهد که بداند پول خودش در خطر است”. تا به امروز، Mncube تأمین امنیت بیش از ۶۰ مشتری را به عهده گرفته است.
برنامه عملیاتی: هزینه ها و مخارج خود را پیگیری نمایید، هزینه های غیر ضروری را حذف نموده و سرمایه راه اندازی را تأمین نمایید. از کوچک شروع کنید، و راه خودتان را بروید.
۲٫ بر مشتریان خود متمرکز شوید (و رقبای خود را فراموش نمائید)
مثل خدمات مشتریان به بهترین شکل می تواند با افسانه ای که در قدیم برای کودکان از غاز تخم طلا گفته می شد، توصیف شود. اگر شما مراقب غاز (یا همان مشتریان خود) نباشید، تعداد تخم های طلایی (یا همان درآمدی) که نصیب تان خواهد شد، کاهش می یابد. این مسئله بسیار ساده است.
نکته: به شکایات آنلاین مشتری پایبند باشید (یعنی خود را موظف به پاسخگویی به آن ها بدانید). ما در دوره ای زندگی می کنیم که یک توییت ۱۴۰ کارکتری می تواند شهرت برندها را از بین ببرد. تصور در نظر گرفتن راه حل های حد وسط و یک- اندازه- مناسب- همه، دیگر در دنیای تجارت امروز جایگاهی ندارد!
۳٫ (جریان) نقدینگی، پادشاه است
حالت جریان نقدی سالم و یک بخش فروش محرک، زندگی (مهم ترین بخش) هر سازمانی است. دفاتر مالی شما می تواند از یک تعادل مثبت به یک تعادل منفی تغییر کند، و تعهدات بدهی های شما، در هنگام شروع عددی منطقی بوده است، به سرعت می تواند تبدیل به بدترین کابوس شما شود. کم تر از ۱۵ درصد از سهام خود در تاریخ های اعتباری (که پس از ۳۰ روز قابل پرداخت است) عرضه نمایید، و اطمینان حاصل کنید که به اندازه کافی پول نقد برای مواقع اضطرار در اختیار شما قرار دارد.
۴٫ تعریف دوباره (باز- تعریف) قوانین
نوآوری تبدیل به کلمه تبلیغاتی در کارآفرینی شده است. اما نوآوری داشتن واقعا به چه معنی است؟ در The Art of War، قیاس نویسنده گذشته میدان نبرد را گسترش می دهد. سان تزو، قبل از فتح جنگ به واسطه استراتژی سازی و ساخت یک نقشه بازی که در آن همه احتمالات به نفع شما چیده شده بود، به خاطر پیروزی در جنگ های کوچک و ساده، به عظمت رسیده بود. این مسئله شامل (اما نه محدود به) داشتن یک دید روشن، اولویت بندی وظایف مهم و یادگیری “نه” گفتن، و یا واگذاری کارهای بی اهمیت یا کم اولویت، خواهد بود.
۵٫ سرمایه گذاری بر روی یک مدیر روابط عمومی شگفت انگیز
بیل گیتس یک بار گفت، “اگر برای من یک دلار باقی مانده باشد، آن را در روابط عمومی صرف خواهم نمود”. عبارت جسورانه ای است، اما اکثر صاحبان تجارت کوچک توجیه استخدام یک شرکت روابط عمومی را بسیار دشوار می بینند. هزینه این کار معمولا بالاست، هیچ تضمینی وجود ندارد که این کمپین مؤثر واقع شود، و سنجش عملکرد و میزان موفقیت آن نیز بسیار دشوار است. روی دیگر سکه آن است که، یک کمپین متناسب می تواند شما را به جاهایی برساند که خودتان هرگز نمی توانستید به تنهایی به آن ها برسید.
کلایو موآگی، که یک مشاور روابط عمومی است، می گوید: “میزان بودجهتان، نیازهای تجارتی که در آن مشغول هستید و سابقه گذشته روابط عمومی را هنگامی که می خواهید منجر به ارایه نتایج استثنایی شود، در نظر بگیرید.”
۶٫ مشارکت
پیوستن نیروها با کسی که ویژگی های متفاوتی را برای تجارت شما به ارمغان می آورد، می تواند به عنوان کسب یک دارایی برای آن تجارت به حساب آید. Tokologo Phetla، مالک مشترک در Student Investor، می گوید: این مسئله حیاتی است که تنها به دنبال همکاری با شریکی که خود دنبال پاداش های پولی است نباشید، بلکه باید به دنبال کسی باشید که حاضر به سرمایه گذاری در چشم انداز کلی شما نیز باشد.
برنامه عملیاتی: کسی را پیدا کنید که از پتانسیل نامحدود او، و استعداد او در ترجمه آن پتانسیل به پول نقد، آگاه هستید! در صورت امکان، همچنین با یک شرکت بزرگ که به خوبی تثبیت شده، شریک شوید.
۷٫ نیازها در مقابل خواسته ها
به نقطه ای برسید که در آن، درک خوبی از هسته اصلی تجارت خود، استراتژی کلی، ماموریت و هدف نهاییتان پیدا نمایید. شما نباید ماشین جدید برند را فقط به خاطر اینکه سود خوبی به دست می آورید، بگیرید. تفاوتی که بین گرفتن یک BMW جدید بر اساس اعتبار (خواسته)، و خرید یک ماشین تویوتا کرولای دست دوم خوب به صورت نقدی (نیاز)، وجود دارد را مشخص و به آن توجه نمایید. این امر همچنین در مورد تجهیزات دفتری و اداری شما نیز صادق است.
برنامه عملیاتی: اغلب صاحبان تجارت برنامه های بازنشستگی در جای خود ندارند. یک طرح سرمایه گذاری که شما را در سال های طلاییتان حفظ خواهد کرد، داشته باشید. در مورد حقوق و دستمزد پایه ماهیانه خود، حق بیمه و سایر مزایا، (عقلانی و منطقی) تصمیم بگیرید.
۸٫ روندهای موجود را دنبال نکنید
زمانی، هر فرد دومی که من با او مصاحبه می کردم در حال راه اندازی یک کمپانی مدیریت رویداد، روابط عمومی و … بود. و دلیل آن؟ پاسخ معمولا این بود: “من می خواهم بخشی از این زندگی باشم و سود بسیار زیادی نیز کسب کنم”. فقط به خاطر این که تمام هم سن و سال های شما به سمت یک صنعت هجوم آوردند، به این معنا نیست که شما نیز باید آن را دنبال کنید.
برنامه عملیاتی: آیا یک نیاز خاص وجود دارد که شما بتوانید آن را با سهولت برآورده سازید؟ بر تمام منابعی که در آن رابطه در اختیار دارید متمرکز شوید. موفقیت تنها در این نیست که شما چقدر پول می توانید به دست آورید، بلکه در آن است که زمانی که این پول را به دست می آورید چقدر خوشحال می شوید. موضوع جالب و خنده دار در این رابطه آن است که شما زمانی که بر روی چیزی کار می کنید که آن را دوست دارید، خود را ملزم به به دست آوردن پول بیشتری می دانید.
۹٫ بیمه
با توجه به هزینه های روابط عمومی، بیمه معمولا آخرین چیزی است که صاحبان کسب و کار کوچک در مورد آن نگران می شوند. اما چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی که ماشین آجر سازی شما در خاموشی شب گم شود، و شما باید ۱۰۰۰ آجر در پایان هفته تحویل دهید؟ تولید هر کسب و کاری نباید به علت سرقت یا آسیب متوقف شود. مشتریانی که پول پرداخت می کنند در انتظار تحویل کالای خود هستند، و هیچ بهانه ای در این رابطه پذیرفتنی نیست.
نکته: برای داشتن پوشش بیمه ای جامع، ابتدا باید همه موارد را در بین بیمه های مختلف با هم مقایسه نموده و بهترین را انتخاب نمایید.
۱۰٫ تنوع و تجزیه و تحلیل رویکرد
تمام وقت، پول و انرژی خود را در یک مدل کسب و کار، محصول یا خدمات سرمایه گذاری نکنید. هنگامی که در هسته اصلی کسب و کار خود تسلط پیدا کردید (و به خوبی آن را انجام دادید) [یعنی به اصطلاح سوار بر کار شدید]، ریسک کارتان را با معرفی محصولات و خدمات جدید کاهش دهید. تجارت یک نوع هنر است، و به واکنش های بدون فکر (همچون رفلکس زانو پس از ضربه) نیاز ندارد. بازار را مورد مطالعه و بررسی قرار دهید و به نقطه ای برسید که در آن قادر به پیش بینی آینده خواهید بود. مانند کمپانی BlackBerry، که چند سال پیش به عنوان رهبر بازار مطرح شد، نباشید، و اکنون در پشت Apple و Samsung انتهایی نیست. تمایلات مصرف کننده را دنبال نمایید، و برای آینده برنامه ریزی داشته باشید.