فلسفه وضو و تيمم
درباره فلسفه «تيمم» در جلد سوم به اندازه كافى بحث شد، اما درباره فلسفه «وضو»، شك نيست كه وضو داراى دو فايده روشن است : فايده بهداشتى و فايده اخلاقى و معنوى ، از نظر بهداشتى شستن صورت و دستها آن هم پنج بار و يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه اى در نظافت بدن دارد، مسح كردن بر سر و پشت پاها كه شرط آن رسيدن آب به موها يا پوست تن است ، سبب ميشود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم ، و همانطور كه در فلسفه غسل اشاره خواهيم كرد تماس آب با پوست بدن اثر خاصى در تعادل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك دارد.
و از نظر اخلاقى و معنوى چون با قصد قربت و براى خدا انجام مى شود اثر تربيتى دارد مخصوصا چون مفهوم كنائى آن اين است كه از فرق تا قدم در راه اطاعت تو گام بر مى دارم مؤ يد اين فلسفه اخلاقى و معنوى است .
در روايتى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام) ميخوانيم :
انما امر بالوضوء و بدء به لان يكون العبد طاهرا اذا قام بين يدى الجبار، عند مناجاته اياه ، مطيعا له فيماامره ، نقيا من الادناس و النجاسة ، مع ما فيه من ذهاب الكسل ، و طرد النعاس و تزكية الفؤ اد للقيام بين يدى
تفسير نمونه جلد 4 صفحه 292
الجبار :
«براى اين دستور وضو داده شده و آغاز عبادت با آن است كه بندگان هنگامى كه در پيشگاه خدا مى ايستند و با او مناجات مى كنند پاك باشند، و دستورات او را بكار بندند، از آلودگيها و نجاستها بر كنار شوند، علاوه بر اين وضو سبب مى شود كه آثار خواب و كسالت از انسان برچيده شود و قلب براى قيام در پيشگاه خدا نور و صفا يابد.»
از توضيحاتى كه درباره فلسفه غسل خواهيم گفت نيز فلسفه وضو روشنتر مى شود.
فلسفه غسل
بعضى مى پرسند: چرا اسلام دستور مى دهد كه به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشويند در حالى كه فقط عضو معينى آلوده مى شود، و آيا ميان بول كردن و خارج شدن منى تفاوتى هست كه در يكى فقط محل را بايد شست و در ديگرى تمام بدن را؟
اين سؤ ال يك پاسخ اجمالى دارد و يك پاسخ مشروح :
پاسخ اجمالى آن اين است كه خارج شدن منى از انسان ، يك عمل موضعى نيست (مانند بول و ساير زوائد) بدليل اينكه اثر آن در تمام بدن آشكار مى گردد، و تمام سلولهاى تن بدنبال خروج آن در يك حالت سستى مخصوص فرو ميروند و اين خود نشانه تاثير آن روى تمام اجزاء بدن است توضيح اينكه : طبق تحقيقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتى وجود دارد كه تمام فعاليتهاى بدن را كنترل مى كنند «اعصاب سمپاتيك» و «اعصاب پاراسمپاتيك» اين دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاهها و جهازات
تفسير نمونه جلد 4 صفحه 293
داخلى و خارجى گسترده اند، وظيفه اعصاب سمپاتيك «تند كردن» و به فعاليت واداشتن دستگاههاى مختلف بدن است ، و وظيفه اعصاب «پاراسمپاتيك» «كند كردن» فعاليت آنهاست ، در واقع يكى نقش «گاز» اتومبيل و ديگرى نقش «ترمز» را دارد، و از تعادل فعاليت اين دو دسته اعصاب نباتى ، دستگاههاى بدن بطور متعادل كار مى كند.
گاهى جريانهائى در بدن رخ ميدهد كه اين تعادل را بهم ميزند، از جمله اين جريانها مسئله «ارگاسم» (اوج لذت جنسى) است كه معمولا مقارن خروج منى صورت مى گيرد.
در اين موقع سلسله اعصاب پاراسمپاتيك (اعصاب ترمز كننده) بر اعصاب سمپاتيك (اعصاب محرك) پيشى مى گيرد و تعادل به شكل منفى بهم مى خورد.
اين موضوع نيز ثابت شده است كه از جمله امورى كه مى تواند اعصاب سمپاتيك را بكار وادارد و تعادل از دست رفته را تامين كند تماس آب با بدن است و از آن جا كه تاثير «ارگاسم» روى تمام اعضاى بدن بطور محسوس ديده مى شود و تعادل اين دو دسته اعصاب در سراسر بدن بهم مى خورد دستور داده شده است كه پس از آميزش جنسى ، يا خروج منى ، تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حيات بخش آن تعادل كامل در ميان اين دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.
البته فايده غسل منحصر به اين نيست بلكه غسل كردن علاوه بر اين يك نوع عبادت و پرستش نيز مى باشد كه اثرات اخلاقى آن قابل انكار نيست و به همين دليل اگر بدن را بدون نيت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشويند غسل صحيح است.