شهرام جزایری
شهرام جزایری در چهارمین دهه زندگیاش، برای بهبود اقتصاد ایران نسخهای میپیچد که میگوید خودش هم میتواند آن را اجرا کند.
- یکی از دولتمردانی که ادعا میکند اطلاعات کافی از بدنه و ساختار اقتصادی کشور دارد، بیاید تا من از او سوال کنم و معلوم شود که درست میگوید یا نه! من حاضرم با پنج تن از دولتمردان فعال اقتصادی کشور مناظره کنم. حاضرم با وزیر اقتصاد، رئیس سازمان برنامه و بودجه، رئیس کل بانک مرکزی، مدیران عامل بانکها و رییس بورس مناظره کنم.
- من در این مناظره ضمن احترام وافر به آنها، خواهم گفت که هر کدامشان چه قدرت و اختیاراتی دارند، اما از آن استفاده نمیکنند. چون درگیر کارهای ستادی و عمدتا سیاسی هستند به جای کار اجرایی.
- چطور چهار وزیر که اختیارات کافی برای اصلاح امور دارند، برای رئیس جمهور نامه مینویسند که چنین است و چنان است؟ در این مناظره آنها بگویند که چه برنامهای از نظر کمی و کیفی برای اجرایی کردن بند اول سیاستهای اقتصاد مقاومتی دارند اصلا میداند که تحت چه پروسهای میتوان مردم را در بنگاههای اقتصادی، مشارکت واقعی داد؟
- اینکه خودم بگویم نابغهام یا خیر شاید درست نباشد به قول معروف مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.
- چند وقت پیش از طریق یکی از دوستانم متوجه شدم که در یک گروه تلگرامی درباره من بحث میکنند. با یک شماره ناشناس عضو گروهی شدم که ۴۰، ۵۰ نفر از اعضای آن چهرههای رسانهای تند از راست و چپ بودند. نزدیک ۴۵ دقیقه درمورد شهرام جزایری بحث و دعوا داشتند. بعضیها میگفتند، آقا! این شهرام نابغه است و باید وزیر یا رئیس جمهور میشد. برخی هم میگفتند غلط کرده مرتیکه دزده و فلان و فلان. من هم وارد بحثشان شدم و کمی درباره خودم، اطلاعات دادم و وسط دعواآتیش بیاری شد.
- برایم جالب بود که موافقین و مخالفین در این دیالوگ، در نهایت مشترکا به یک چیز اقرار میکردند و آن اینکه «شهرام جزایری» آدم نابغه و توانایی است. موافقان میگفتند که شهرام دانشمند بود و باید سکان اداره اقتصاد کشور را به او بدهند. مخالفین هم اگرچه میگفتند که من مفسد و رانت خوار بودم و درست بود که پدرش را در آوردند؛ اما آنها هم قبول داشتند و اقرار میکردند که من فردی به اصطلاح نابغه و توانمند بوده و هست و توانایی انجام هرکاری که اراده کنم را دارم!
- در مقطعی حدود ۴ ، ۵ هزار نفر پرسنل مستقیم و غیر مستقیم برایم کار میکردند. ۴۰۰، ۵۰۰ مدیر لیسانس، فوق لیسانس به بالا و دکتری را من مدیریت وکنترل میکردم. اگرچه برخی معتقدند که هرچه افراد IQ بالاتری داشته باشند، مؤثرتر هستند اما من در گزینش کسانی که قرار بود برایم کار کنند فقط به این موضوع بسنده نمیکردم و خیلی مهمتر به توانایی آدمها اعتقاد داشتم. بخشی از این توانایی در هوش و IQ افراد نهفته است و بخشی هم در دانش آنها. تلقی من از نبوغ، یعنی هر دو اینها.
- من و شما هر دو دانشگاه رفتهایم، من دندانپزشکی و شما ارتباطات خواندهاید، آنجا به ما یاد دادند که به قول فرانسویها بدون رفرنس حرف نزنیم. یعنی به دور از واقعیت و از روی نسنجیدگی و ناپختگی نگوییم. لذا علم می تواند در توانایی افراد خیلی تأثیر داشته باشد. علاوه بر این، «اعتماد به نفس» هم میتواند یکی از ویژگیهای مؤثریک آدم نابغه باشد.
- از مشهورترین ویژگیهای مدیران عالی و افراد برتر میتوان به صداقت و ایمان و باور آنها اشاره کرد. البته شکل ظاهری هم خیلی مهم است. من در گزینش پرسنلم به همه این موارد دقت میکردم. {با خنده} نه اینکه فکر کنید فقط سوفیالورنها و جرج کلونیها را استخدام و کج و کولهها را رد میکردم! اما در واقع شکل ظاهری افراد آن attraction خاص خودش را دارد و میتواند خدمات اطرافشان را به سمت خودشان جذب میکنند.
- میخواهم شرح دهم چه اتفاقی افتاد که شهرام جزایری، «شهرام جزایری» شد. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار شدند که آدمی با این ویژگیها -که حالا نمیگوییم خیلی خاص است-و با این تواناییها درفضای اقتصادی کشور ساخته شد. به جرات میگویم تا کنون به جلسهای نرفتهام که از آن ناموفق بیرون آمده باشم. مکرر اتفاق افتاده که موضوعی را به اشتباه مطرح کردم اما همانجای که متوجه اشتباهم شدهام بلافاصله کنترل و اصلاحش کردهام. به گونهای که خودم و طرف مقابل قانع شدهایم. لذا اگر منظور از نبوغ به معنای IQ باشد، بله شاید IQ من تا حدی بیشتر از افراد عادی است اما آن چیزی که مرا «شهرام جزایری» کرد؛ آن تواناییهای خاص من است که اصل آن را ذات اقدس اله به من بخشیده و خودم هم آن را پرورش دادم.
- البته من همیشه در زندگیام بی وقفه تلاش کردهام و در طول عمرم یا درس خواندهام یا کار کردهام، یا ورزش، به لطف خدا و تربیت خانوادگیام هیچگاه دود و دم و موادمخدر و سیگار و مشروبات الکلی و کثافت کاریهایی که انسان را از مسیر اصلی زندگی اش دور میکند؛ نداشته ام. و بقول معروف بچه مثبت بودم و در طول دوران بازداشتم (که شاید سالها بعد خاطراتش بازگو شو) شرایط بسیارسختی را پشت سر گذاشتم اما کارهای خیلی مفید وبزرگی هم در همان دوران سخت کردم.
- من تحت نظاتها و مراقبتهای شدید قضایی و با وجود محدودیتهای زیادی که داشتم از همان زندان؛ کلیه دیون شرکتهایم را پرداخت کرده و ماجرای رد مال در پرونده ام را خودم شخصا انجام دادم. آنقدر خدا کمک میکرد و این توانایی در من بود که وقتی کارهایم در زندان پیش می رفت، برخی در بیرون تصور میکردند که من در یک بخش VIP یا یک سوئیت مجزا در زندان زندگی میکنم و امکانات خاصی در اختیارم است. در حالیکه آنچه که دیگران داشتند، من هم داشتم. خوشحالی و شادابی من بود که باعث میشد برخی فکر کنند به جای زندان اوین، در هتل اوین به سر میبرم! در حالیکه من همیشه هرجا که بودم خوشحال و خندان بوده و هستم و تحت سخت ترین شرایط هم میخندم.
- آقای کروبی مرد خوش طینتی بود و هر کسی را که برای دریافت وام به من معرفی میکرد، پس از تحقیق به فرد مستحق پول میدادم. جمع مبالغی که در سرفصل اینگونه موارد خیریه مرتبط با نامههای به نام آقای کروبی که به افراد دادهام، خیلی بیش از این مبالغ است. الحمدالله آقای کروبی که خودش وضعش خوب بود و نیازی به این پولها نداشت.
- در زندان به نقل از برخی از نزدیکان آقای احمدی نژاد به من خبر رسید که ایشان قصد دارد در مناظره با کروبی، سؤال کند ماجرای سیصدمیلیون شهرام جزایری چیست؟ من هم گفتم که اگر چنین بحثی مطرح شد، حتما در پاسخ بگویند که بنا به حکم بالاترین مرجع قضایی یعنی دیوان عالی کشور، اولا شهرام جزایری هیچ یک ازاموال دولتی و غیره را تضییع نکرده لذا پول این آدم سالم بوده و گرفتن و دادنش به نیازمندان هیچ مشکلی نداشته است، آقای کروبی هم واسطه بوده برای کار خیر. ثانیا لیست افرادی که این پولها را دریافت کرده بودند را به ایشان دادم، امابه نظرمن آقای کروبی در آن مناظره ازاین موضوع درست و مناسب دفاع نکرد
- قبلا هم گفته ام که پرونده بابک زنجانی یک پرونده ساده کیفری است. البته با حجم بالایی از اتهامات مالی. بنده به کیفر خواست دادستان محترم احترام می گذارم. اما به گمانه زنیهای رسانهای انتقاد شدید دارم زیرا طبق قانون حفظ حقوق شهروندی او تا این لحظه “متهم” است و بر اساس قانون، اصل بر برائت متهم بوده و متهم حق دارد در پناه قانون از امنیت لازم برخوردار باشد. به عنوان یک شهروند عادی به رسیدگیهای دستگاه قضایی اعتماد کامل دارم. بهتر است اجازه دهیم حکم قطعی دستگاه قضایی صادر شود و پس از آن اظهارنظر کنیم.
- اگر قرار باشد به بابک زنجانی مشاوره بدهم میگویم صادق باشد که النجات فی صدق.
- من همین الان هم در دوره ریکاوری هستم. در طول دوران محاکماتم و ۱۳ سالی که زندان بودم، مدام برای من پروندههای جدیدی باز میشد و من درگیر مدافعات حقوقی درباره اتهامات جدیدی بودم که وارد میشد. در آن مقطع از مشاورههای روانشناسی کمک میگرفتم که به من میگفتند بعد از آزادی دوره ای پیش میآید که شاید سختی اش بیش از حالا باشد. الان در همان زمانی به سر میبرم که آنها میگفتند. از وقتی آزاد شده ام تا حالا، بیشتر موهایم سفید شده است. زمانی که زندان بودم، تا این حد موهایم سفید نشده بود.
- من یک ایرانی هستم و کشورم را دوست دارم و به هیچ وجه به قصد اقامت دائم، ایران را ترک نمیکنم. اما اگر قرار باشد فعالیت اقتصادیم را از سال ۹۶ به بعد آغاز کنم، تصمیم دارم از فضای بین المللی شروع کنم که آن مهم حتما سفرهای موقت خارجی را میطلبد اما هیچ گاه خواسته من، رفتن از کشور عزیزم ایران نبوده، نیست، انشالله و حتما نخواهد بود.