لئو تولستوی
- «آدمها، اول جوانها را باوجود اینکه همدیگر را دوست ندارند، بهعقدِ هم درمیآورند و بعد از اینکه آنها نمیتوانند یکدیگر را تحمل کنند، تعجب میکنند… آخر چطور میتوان با کسی زندگی کرد بدون اینکه عاشقاش بود؟»
- سونات کرویتزر
- «آن عصای جادوئی بهمن واگذار شده، این منم که باید چگونگی استفاده از آن را بدانم.»
- دفترهای خاطرات، ۱۹۰۰
- «اشتیاق و هیجان درونی، غریزهایست انسانی.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۶۰
- «افزونطلبی و لجامگسیختگی بهعرصه پدیدههائی مانند رابطه طبیعی، گام نمینهد، از طرفی – این روابط هرچند نامعقول – در مقوله افزونطلبی و افسارگسیختگیِ بیحساب قرار نمیگیرند؛ لجامگسیختگی بدین معناست که مردی در ارتباط طبیعی خود با همسرش، تمام روابط اخلاقی را زیر پا گذارد و خود را ملزم به رعایت آن نداند.»
- سونات کرویتزر
- «انسان نمیتواند بهتنهائی و برای خود زندگی کند، این مرگ است نه زندگی.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۸۹
- «انضباط، برای فاتحان ضروری است.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۸
- «این ادعا که حکومت نماینده مردم است، رؤیایی پوچ و دروغی است باطل.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۳
- «این حرفها تازگیها مد شده است. یک زن بیش از هرچیز باید بترسد و مطیع باشد… منظورم ترسی است که یک زن باید در برابر شوهرش داشته باشد.»
- سونات کرویتزر
- «اینکه آدمها ادعا میکنند که بههنگام خشمگینی از اعمال خود بی خبرند، سخن هجو و بیهودهایست. من همهچیز را میفهمیدم و حتی برای یکلحظه هم هشیاری خود را از دست ندادم.»
- سونات کرویتزر
- «بهتصور او، مردم جاهل و تودههای ناآگاه، مشمئزکننده و منفورند، آنها بهسان گرگهایی هستند که فقط با گوشت میتوان آنها را ساکت کرد.»
- جنگ و صلح
- «بههنگام عزیمت و در دقایق حساس زندگی، انسانهائی که توانائی بررسیِ اعمالِ خویش را دارند به ارادهای قوی دست مییابند.»
- جنگ و صلح
- «تصور این موضوع که سرنوشت بشر میتواند با تدابیر عقلانی، تغییر مسیر یابد و راه صواب را در پیش گیرد، زندگی را بهمعنی واقعی ناممکن میسازد.»
- جنگ و صلح، مؤخره، ۱
- «تنها هدف زندگی، رسیدن بهسعادت و کسب لذت است. رسیدن به لذت و خوشی هدفی است شایسته و درخورِ حیات. بخشش، صلیب، فداکاری، همه در راستای رسیدن به لذت و خوشحالی قرار گرفتهاند.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۲
- «دوستداشتن، رحمت است؛ مورد محبت واقع شدن، خوشبختی است.»
- دفترهای خاطرات، ۱۹۰۷
- «سعادت را میتوان در اِزای درد و خستگی، ارزان بهدستآورد.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۸۴
- «عشقورزیدن کافیست، آنگاه همهچیز لذتبخش است.»
- دفترهای خاطرات، ۱۹۱۰
- «قدرت از آنِ خلقی است که کار میکند و اگر تاکنون از قید یوغ اسارت رهایی نیافته، بهدلیل فرورفتن در یک خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) است. بیدارکردن او ضرورتیست بنیادین و مبرم.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۸
- «مالکیت زمین از اهمیت خاصی برخوردار است. چنانچه مقرر گردد که زمین متعلق به هیچکس نباشد مگر آنکس که روی آن کار میکند، آنگاه میتوان آزادی ِ پایدار را تضمین کرد.»
- دفترهای خاطرات، ۱۹۰۱
- «موسیقی، تندنویسیِ احساسات است.»
- سخنرانی، ۱۲ ژوئن ۱۹۰۵
- «هرآنچه بهژرفنا سقوط کند، تا مرز شفافیت قابل وضوح است.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۹
- «هرجا که محتوا وجود داشته باشد، اشکال نیز خودبهخود آن را دربر میگیرند.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۶
- «هرگاه به مدرسه قدم میگذارم، با مشاهده چهرههای کثیف و تکیده، موهای ژولیده، و برق چشمانِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار میشوم و همان حالتی بهمن دست میدهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شدهاست. ای خدای بزرگ! چگونه میتوانم آنها را نجات دهم؟ نمیدانم به کدامین یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را فقط برای تودهها میخواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکینها و لومونوسفهای آینده را از غرق شدن رهایی بخشم.»
- نامه به یکی از خویشاوندان
- «هنگام مطالعه، بهدقت میتوان اندیشید.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۵۷
- «هیچ پدیدهای تحت تأثیرِ سنتگرایی، بهاندازه قلمرو هنر آسیب پذیر نیست.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۶
- «یک گلولهٔ برف را نمیتوان به یک لحظه آب کرد. حدّ زمانیِ معینی هست که هرقدر هم که بر مقدار حرارت بیفزاییم برف تندتر از آن آب نمیشود. به عکس، هر قدر بر مقدار حرارت افزوده شود برف باقیمانده سختتر میشود.»
- جنگ و صلح، جلد۴، ص۱۲۳۹ [۱]
- «یکی از نافذترین عوامل در اجرای خواب مصنوعی (هیپنوتیزم) – بهلحاظ تأثیر ظاهری در روح و روان انسان – آرایش و پیرایش است، انسانها بهدرستی بهاین موضوع پیبردهاند. از این جا است که نقش اونیفورمهای ارتشی و ردای کشیشان آشکار میگردد.»
- دفترهای خاطرات، ۱۸۹۶
- «هنر، کاردستی نیست بلکه انتقال احساسی است که هنرمند تجربه کرده است.»
- هنرچیست؟
- «ورونسکی در آن نگاه کوتاه فرصت یافت سرزندگی سرکوفتهای را که بر چهرهاش جولان میداد و میان دو چشم برّاقش جابجا میشد و آن لبخند ناچیزی را که به لبش انحنا میداد دریابد.»
- آنا کارنینا
- «شگفت آور است که توهم یکسان پنداشتن زیبایی و نیکی تا چه حد نیرومند است.»
- سونات کرویتزر
- «در زندگی وضعی نیست که انسان نتواند به آن خو بگیرد، به ویژه هنگامی که ببیند همه اطرافیانش آن را پذیرفتهاند.»
- آنا کارنینا