تفریح و سرگرمی در دیدگاه اسلام
دنیای مادی با تمام زیورها و جلوه هایش هم می تواند پلی به سمت آخرت باشد و هم مانعی در رسیدن به آخرت. آنچه که تعیین کننده وسیله یا مقصد بودن دنیاست، نگاه انسان به جهان است و منشاء این نگاه که می تواند از دین و عقل باشد یا از هوی و هوس. در یک نگاه عقلانی به این دنیای متکثر مادی انسان متوجه عالم رحم و بعد از آن عالم مادی می شود. جنینی که در رحم وجود دارد هیچ وقت نمی فهمد یا نمی داند که عالم دیگری هم می تواند وجود داشته باشد در حالی که به عالم دنیا پا گذاشته و چشم باز می کند. «وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»(نحل/78) (و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود در حالى که هيچ چيز نمى دانستيد؛ و براى شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را بجا آوريد!) از طرف دیگر هیچ انسانی یافت نشده که در این دنیا عمر ابدی داشته باشد و همیشه جوان باشد، بلکه همه طعم مرگ را چشیده اند حتی پیامبران الهی «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیرِ فِتْنَةً وَ إِلَینا تُرْجَعُون »(انبیاء/35) (هر انسانى طعم مرگ را مى چشد! و شما را با بديها و خوبيها آزمايش مى کنيم؛ و سرانجام بسوى ما بازگردانده مى شويد!) و همین عالم طبیعت نیز می میرد و زنده می شود که این دگرگونی ها از نظم خاصی پیروی می کند که اینها قوانین عالم طبیعت است، بنابراین عقل امکان وجود عالم دیگری بعد از دنیا را می دهد.
تفریح و سرگرمی
یکی از اقتضائات زندگی بشر در دنیای مادی بازی و سرگرمی است که البته این نیاز با توجه به مشغله های زندگی مدرن بنحو خاص تری در زندگی احساس می شود. پرداختن ساعات بسیاری از روز به کار، ترافیک شهری، مشغله های اداری، دردسرهای زندگی، قیمت های بالا و بسیاری از گرفتاریهایی که ذهن و تن انسانها را خسته می کند همگی موجب به تنگ آمدن آدمی در زندگی می شوند که با وجود سرگرمی می توان تا کمی از این گرفتاری ها را تسلی داد.
جامعه شناسان و فرهنگ شناسان معمولا در کنار پرداختن به مقوله سرگرمی و تفریح به مفهوم اوقات فراغت هم عنایت ویژه ای داشته اند. اوقات فراغت به زمانی گویند که فرد از کارهای روزمره و وظایفش فارغ شده و وقت بی مشغله ای برای او بوجود آمده که برنامه ریزان فرهنگی بدنبال پر کردن این وقت هستند تا نه تنها استراحتی برای شخص فراهم آمده باشد بلکه با سرگرمی بتوان یک سرخوشی زود گذری برای او فراهم کرد.
در ادبیات دینی به این سرخوشی زود گذر لهو و لعب گفته می شود. راغب در مفردات لَعْب را بمعنى بازى می داند که از ريشه لُعَاب بمعنی بزاق و آب دهان گرفته شده است، فعل آن- لَعَبَ يَلْعَبُ لَعْباً- است يعنى بزاق دهانش جارى شد، امّا- لَعِبَ فلان- با كسره حرف (ع) در موقعى است كه كسى كارى را بدون قصد و هدف و مقصد صحيحى انجام دهد.(المفردات في غريب القرآن، ص 741)
همین معنی مراد آیات قرآن نیز می باشد. « وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ» (العنكبوت/ 94) يعنى (زندگى دنيا اگر بدون هدفى متعالى برگزار شود صرفا بازيچه و كار بيهوده اى بيش نيست) و آيه «وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا…» (انعام/ 70) واژه هاى- لعب- لهو- لغو- كه غالبا آنها را بيهوده معنى مي كنند از مترادفاتى است كه هر كدام معانى لطيف و دقيقى مخصوص بخود دارد در آيه فوق- لعبا و لهوا- با هم بكار رفته تمام آيه اشاره به كيفر و فرجام كار كفر- پيشگان است مي گويد: (اى پيامبر كسانى كه دين و روش زندگانى خود را بازيچه و هوسرانى مي دانند دنيا فريبشان داده و مغرورشان نموده است به آنها يادآورى كن كه هر كس عاقبت به عمل خويش گرفتار مي شود و هيچكس را بغير از خداوند نه یاوری است و نه شفاعت کننده ای!…)
عملی که برای آخرت یا حداقل دنیای ما فایده ای نداشته باشد و صرفا خوشی زودگذری بر آن مترتب باشد همین بازی و سرگرمی مذموم شده قرآن است. از طرفی هم دنیا با بازی و سرگرمی در آمیخته پس برای دوری از این بازی و سرگرمی مذموم چه باید کرد؟ وقتی بازی نه فقط از سر خوشی بلکه از سر یادگیری و توجه یافتن به چیزی دیگر انجام گیرد به عبارت دیگر وقتی بازی برای عبرت گیری و آموزش انجام می شود دیگر نمی تواند مذموم باشد.
اگر برای دنیا سرآمد و فرجامی است و انسان در زندگی باید با تلاش و کوشش به کسب کمالات و فضایل نایل شود پس چگونه می توان در دنیا به سرگرمی بدون نتیجه مشغول شد؟
در نگاه دینی اوقات فراغت در زندگی انسان معنایی ندارد همان طور که خداوند می فرماید: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ*وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»(انشراح/7و8) علامه طباطبایی در المیزان ذیل این آیات می نویسد: اين آيه خطاب به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است، و مطلبش به خاطر اينكه حرف” فاء” در آغازش آمده نتيجه گيرى از بيان آيات قبل است، كه سخن از تحميل رسالت و دعوت بر آن جناب داشت، و منت هاى خدا را بر او كه شرح صدرش داده، سختی را از او برداشت، و نامش را بلند آوازه كرد، بر مى شمرد و در آخر، همه اينها را از باب يسر بعد از عسر دانست.
و بنابراين، معنايش اين مى شود: حال كه معلوم شد هر عسرى كه تصور شود بعدش يسر مى آيد، و زمام عسر و يسر تنها به دست خدا است و لا غير، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدى نفس خود را در راه خدا يعنى عبادت و دعا خسته كن، و در آن رغبت نشان بده، تا خدا بر تو منت نهاده راحتى كه دنبال اين تعب است و يسرى كه دنبال اين عسر است، به تو روزى فرمايد.( ترجمه الميزان، ج 20 ص535)
در نتیجه با عبادت می توان خستگی و مشقت های کار روزانه را فراموش کرد و در یک بینش توحیدی که بیان کننده « إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ»(بقره/156) در زندگی انسان است، همه اعمال و کردار انسان در طول زندگی اش عبادت و تلاشی برای کسب رضایت الهی می باشد و همه مشقتهای زندگی نه تنها قابل تحمل که رضایت بخش خواهد بود. اگر تفریح بمعنای از دست دادن وقت و گذران عمر توام با بی هدفی باشد جایی در زندگی انسان توحیدگرا ندارد. انسان توحیدگرا با تمام لوازم زندگی به تفریح بمعنای شادی بخشی روبرو می شود زیرا هدف او و تلاش در دستیابی آن هدف رنگ الهی به تمام زندگی اش می دهد. « صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ»(بقره/138) (رنگ خدايى بپذيريد (رنگ ايمان و توحيد و اسلام؛) و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت مى کنيم.)
نودی
۱۳۹۸-۰۱-۲۵ at ۱۰:۴۵ ق.ظ
خوب بود
مهدی
۱۳۹۷-۰۶-۱۳ at ۶:۵۰ ب.ظ
این دیگه چه مقاله ای بود..کی نوشته…اصلا چهارتا روایت دیدید اینو نوشتید؟