“گابریل جوسی گارسیا ماركز” در ششم مارس 1928 در دهكده ی “آراكاتاكا” در منطقه ی “سانتامارا” در کلمبیا به دنیا آمد. از آنجا كه پدر و مادر ماركز، فقیر و در پی تامین معاش بودند، پدر بزرگش طبق سنت رایج آن زمان، مسئولیت پرورش او را بر عهده گرفت. وی در بین مردم کشورهای “آمریکای لاتین” با نام “گابیتو” به معنای “گابریل كوچك” مشهور است.
گابریل شیفته ی همنشینی و گفتگو با پدربزرگ و داستانهای خرافاتی مادر بزرگش شده بود.
“احساس میكنم كه همه ی نوشتههایم، درباره ی تجربه های من از اجدادم است.”
زمانی كه او هشت ساله بود، پدربزرگش درگذشت. نابینایی مادر بزرگش هم روز به روز بیشتر میشد و از این رو، به “سوكری” رفت تا با خانواده ی خود زندگی كند؛ جایی كه پدرش به عنوان یك داروساز سرگرم كار بود.
در سال ۱۹۶۵ شروع به نوشتن رمان “صد سال تنهایی” کرد و آن را در سال ۱۹۶۸ به پایان رساند که به باور بیشتر منتقدان، شاهکار او به شمار میرود. در سال1982، کمیته ی انتخاب جایزه ی نوبل ادبیات در کشور سوئد، به اتفاق آرا، رمان “صد سال تنهایی” را شایسته ی دریافت جایزه شناخت و این جایزه به ماركز داده شد. در پی آشنایی بهمن فرزانه – مترجم ایرانی مقیم ایتالیا- با مارکز، رمان “صد سال تنهایی” به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد. این رمان پیش از انقلاب 1357شمسی در ایران بارها تجدید چاپ شد و مورد استقبال قرار گرفت، اما اكنون نزدیک به سی سال است که منتشر نشده است. مارکز یکی از نویسندگان پیشگام سبک ادبی “رئالیسم جادویی” است؛ اگرچه تمام آثارش را نمی توان در این سبک طبقهبندی کرد. با وجود این، منتقدان با تمركز بر آثار او، نام “رئالیسم جادویی” را بر آن نهادند؛ نامی كه او هرگز نپذیرفته است.
هم اكنون، ماركز از نام آورترین نویسندگان جهان است. او تدریس میكند و و با اقامت در “مكزیكو سیتی”، “كارتاگنا”، “كیورناواسا”، “پاریس” و “بارانكبولیا” به فعالیتهای سیاسی و فرهنگی می پردازد. او دهه ی 1990 را با انتشار رمان “ژنرال در هزارتوی خود” به پایان رساند و دو سال پس از آن هم رمان “زائر غریب” را نوشت.
او در سال 1994 داستانهای اخیرش را در كتاب “عشق و شیاطین دیگر” منتشر كرد. این سیر در 1996 با انتشار “گزارش یك آدم ربایی” ادامه یافت. كتاب اخیر اثر روزنامه نگارانهای بود كه دربرگیرنده ی جزییات شگرفی از تجربه های بیرحمانه ی مواد مخدر در كلمبیا است. این بازگشت به فعالیتهای روزنامه نگاری در 1999 با خرید پُر كش و قوس امتیاز نشریه ی “كامبیو” پابرجا ماند. این نشریه ابزاری برای گارسیا ماركز شد تا به اصل خویش بازگردد. امروز “كامبیو ” پیشگام سیر پیشرفت مطبوعات كلمبیا است.
متاسفانه در 1999بیماری سرطان لنفاوی گارسیا ماركز تشخیص داده شد و تا به امروز، تحت رژیم درمانی و غذایی ویژه ای قرار دارد.
وی در سال ۱۹۹۹، “مرد سال آمریکای لاتین” شناخته شد و در سال ۲۰۰۰، مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا از سوی مارکز بودند که او آن را رد كرد.
ماركز در كنار داستانهایش، نوشتن خاطرات را در دستور كار خود قرار داده است. نخستین جلد از رمان او با نام “زیستن برای بازگفتن” در سال 2001 منتشر شد كه بی درنگ در نخستین چاپ خود در امریكای لاتین به فروش رفت و نخستین جلد از این اثر، تبدیل به پرفروش ترین كتاب كشورهای اسپانیایی زبان شد. نخستین جلد از این كتاب تا سال 1955 را تحت پوشش قرار میدهد و بنابر قول و برنامه ریزی ماركز، جلد دوم آن بر روی “صد سال تنهایی” متمركز شده است.
آثار ماركز به زبان فارسی/ طوفان برگ / پاییز پدرسالار / کسی به سرهنگ نامه نمینویسد/ زائران غریب/ ماجرای ارندیرا و مادربزرگ سنگدلش (داستان کوتاه)/ سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی/ زیستن برای بازگفتن، انتشارات کاروان/ صد سال تنهایی (به اسپانیایی: Cien años de soledad)/ از عشق و شیاطین دیگر/ عشق سالهای وبا/ ساعت نحس/ خانه ی بزرگ/ وقایعنگاری یک قتل از پیش اعلام شده/ ژنرال در هزارتوی خویش/ بهترین داستانهای کوتاه گابریل گارسیا مارکز/یادبود دلبرکان غمگین من (به اسپانیایی: Memoria de mis putas tristes)/ یادداشت های روزهای تنهایی