آیه 88 سوره نمل
در آية 88 سوره نمل آمده است: “و تري الجبال تحسبها جامدةً و هي تمرّ مرّ السحاب صنع الله الذي اتقن كل شي إنه خبير بما تفعلون; (نمل،88) كوهها را ميبيني و آنها را ساكن و جامد ميپنداري، در حالي كه مانند ابر در حركتند; اين صنع و آفرينش خداوندي است كه همه چيز را متقن آفريده; او از كارهايي كه شما انجام ميدهيد، آگاه است.”
در تفسير اين آيه شريفه و مفاد آن، ديدگاههاي متفاوتي بين اهل تفسير، وجود دارد كه هريك براي نظريّه خويش” دلايلي دارند كه ما به طور خلاصه به برخي از آنها، اشاره ميكنيم:
الف ـ نخستين تفسير اين است كه چون اين آيه شريفه، در فضاي آيات ناظر به مسائل قيامت مطرح شده، از جهان آخرت سخن ميگويد و به جهان مادّي، اشاره ندارد. در اين آيه آمده است كه يكي از اوصاف قيامت، اين است كه كوهها حركت ميكند، چنانكه در آيات ديگر قرآن به اين واقعيت، اشاره شده است; مانند: “و سيّرت الجبال فكانت سراباً”. (نبأ، 20)
بر اين اساس به پيامبر اكرمخطاب شده كه گويا آن واقعه و آن روز را مشاهده ميكني كه كوهها در حركتند، و ذيل آيه هم اين نكته را ميرساند كه تصوّر نشود، بر هم خوردن نظم و نظام عالم، تخريب و انهدام هستي است، بلكه اين امر، خود نيز در پروژه تكميل نظام آفرينش قرار دارد و صنع و فعل الهي از اتقان، برخوردار است.( تفسيرالميزان، علامه طباطبايي (ره)، ج 15، ص 401، جامعه مدرسين. )
ب ـ نظر ديگر اين است كه اين آيه با توجّه به قراين موجود، ناظر به همين جهان و عالم مادي است و حركت كوهها در همين نظام كنوني، مطرح شده است; امّا اين نظر، حركت كوهها، چگونه تفسير و تبيين ميشود كه در اين جا دو گونه تحليل ارايه شده است:
- آيه، به حركت جوهري اشاره دارد. بر اين اساس، آيه شريفه را بر حركت جوهري، حمل نمودهاند كه همة اشيا و از جمله كوهها، به جوهرشان حركت ميكنند (حركت جوهري دارند) و مقصد اين حركت هم رسيدن به غايت وجودشان، كه حشر و رجوع و بازگشتشان به سوي خداي متعال است، ميباشد، و اين معنا با اين جمله از آيه كه فرمود: “تحسبها جامدة” تأييد ميشود كه اشاره و تلويحي است كه كوهها، در همين جهان داراي حركتند، گرچه در ظاهر بيحركت ديده ميشوند.”( همان، ص 402. )
- تحليل ديگر اين است كه اين آيه درصدد بيان حركت انتقالي زمين است; يعني كوهها در همين جهان مادّي حركت دارند، و البته حركت آنها مستقل نيست و به همراه حركت زمين، حركت دارند.( همان، ص 403. )
“قراين فراواني در آيه وجود دارد كه تأييد ميكند اين آيه، اشاره به حركت در همين دنيا است و به حركت كره زمين كه براي ما محسوس نيست اشاره ميكند; بنابراين، اين كوهها كه ما آن را ساكن ميپنداريم، با سرعت زيادي در حركتاند و مسلماً حركت كوهها بدون حركت زمين، معني ندارد، اما چرا قرآن كوهها را مركز بحث قرار داده است؟ شايد بدين جهت باشد كه كوهها از نظر سنگيني وزن و پابرجايي ضرب المثلاند و براي تشريح قدرت الهي، نمونه بهتري محسوب ميشوند; جايي كه كوههاي با اين عظمت، در حركتاند، قدرت او بر هر چيز ثابت است.
محمد
۱۴۰۳-۰۱-۰۹ at ۱۲:۳۲ ق.ظ
چرا واقعیت را بیان نکنیم که حجاز دورتادورش کوه است و اگر دقت کرده باشین و دقیقا هم دقت شده ابرها که حرکت میکنند چشم انسان احساس میکند کوهها هم با همان سرعت حرکت میکنند. پر واضح است که قرآن اشاره ای به حرکت وضعی زمین و حتی کروی بودن زمین ندارد. مگر اینکه در صدد توجیه برآییم و بگوییم رب المشارق والمغارب دلالت بر کروی بودن زمین دارد و ایه صریح افلا ینظرون الی الارض کیف سطحت را به نوعی دیگر توجیه کنیم. از نظر حقیر قرآن کتاب ارشاد و راهنمایی است و نباید از روی تعصب در صدد اثبات قوانین فیزیک و جغرافیا در آن بنماییم. این آیات همان تفکرات قبل از اثبات کروی بودن زمین است و برای اعراب آن زمان قابل فهم و قبول بوده است.
نیستانک
۱۴۰۱-۰۱-۱۷ at ۱۲:۵۲ ب.ظ
با سلام تفاسیر قرآن کریم در بعضی مواردبسیار بسیار مشگل میباشد بطوریکه شخص متحیر و مبهوت میگردد. البته یکی از دلایل مهم آن نبود احادیث در این رابطه هست و دیگر آنکه شخص مفسر آشنایی با علم روز در تمام زمینه ها را نمی تواند داشته باشد.